2016-04-10، 12:25
اول از همه خودم ازار شدم . منزوی شدم چون همیشه می ترسیدم از اینکه کسی از آنچه در کله من می گذرد باخبر شود. همیشه باید مواظب می بودم که رفتارم و حرف هایم دستم را رو نکند. نقاب می زدم چون به نظرم می آمد فقط منم که اینقدر کله ام پر از میل به شهوت است. ظاهر سازی کار طاقت فرسایی بود که خسته ام کرد. کسانی که به من دل می بستند هم سرخورده می شدند.