2016-10-28، 09:54
روزمرگی و تکرار, دشمن بزرگ زندگی و سلامت روحی ماست ,
کار, غذا, رضایت جنسی, و انجام همان کارهایی که دیگران انجام میدهند, تارو پود زندگی بسیاری از ما را تشکیل میدهد ,
تفاوت بزرگی بین زنده بودن و زندگی کردن وجود دارد ,
زنده بودن انجام کارهایی است که منافع ذاتی و نیازهای غریزی مارا پاسخ میدهد که از اصل قانون بقا تبعیت میکند, در این الگوی رفتاری تقریباً انسان با حیوان, گیاه و موجودات دیگر مساوی و یکسان است, و بر اساس امیال و خواستههای طبیعی خویش عمل میکند ,
اما زندگی کردن چیزی است که برای ما بعد از ارضای نیازهای ابتدایی و غریزی در جهت رشد و کمال معنوی به عنوان یک حقیقت اتفاق میافتد ,
ما نمیتوانیم از جنبههای متعالی تر وجود مان استفاده نکنیم و آنهارا به حال خودشان رها کنیم, زیرا آنها را از دست میدهیم ,
به عنوان یک انسان اخلاقیات, تفکر, خودشناسی, خلاقیت, کشف و شکوفائی صفات و استعدادهای ذاتی و ارتقأ دانش و اطلاعات پیرامون مفاهیمی مانند عشق, خدا. انسان. نیک و بد و درست و غلط, بخش متعالی و پیشرفته زندگی مارا تشکیل میدهد ,
بسیاری از ما حتی نمیدانیم هدف از زندگی, ازدواج, عشق و یا داشتن مدارک تحصیلی, ثروت, شغل و مقام چیست. و اساسا این مواهب را به چه دلیل میخواهیم ,
برخی از ما نیز تمام عمر از چشم دیگران به خود و دنیا نگاه می کنیم, و همه باورها, طرز فکر و اعتقادات مان ٔبر اساس تقالید و پیروی کورکورانه از دیگران است, و خود هیچ گونه سعی و تلاشی در جهت جستجوی حقیقت و صدق و راستی باورهای مان نداشته ایم ,
تعداد دیگری از ما نیز همه احساسات و عواطف خود را در سطح اجتماع و روابط انسانی به کل از دست داده ایم, و قابلیت ابراز عشق و محبت واقعی را نداریم, گرچه میتوانیم ساعتها در باره عشق و محبت حرف بزنیم و سخنرانی کنیم ,
نتایج چنین سبک و طریق زندگی نیز احساس خلأ و پوچی و یا بیزاری و ناخشنودی از خویشتن خویش است ,
نباید فراموش کنیم به عنوان یک انسان تنها ثروت, غذا و رضایت جنسی, هرگز نمیتواند آن خلأ و پوچی درون مارا پر کند و یا احساس شدید غم و تنهایی ما را تسکین دهد ,
روح و روان ما نیاز به رشد و کمال معنوی و ایدههای نو و تازه دارد...!
کار, غذا, رضایت جنسی, و انجام همان کارهایی که دیگران انجام میدهند, تارو پود زندگی بسیاری از ما را تشکیل میدهد ,
تفاوت بزرگی بین زنده بودن و زندگی کردن وجود دارد ,
زنده بودن انجام کارهایی است که منافع ذاتی و نیازهای غریزی مارا پاسخ میدهد که از اصل قانون بقا تبعیت میکند, در این الگوی رفتاری تقریباً انسان با حیوان, گیاه و موجودات دیگر مساوی و یکسان است, و بر اساس امیال و خواستههای طبیعی خویش عمل میکند ,
اما زندگی کردن چیزی است که برای ما بعد از ارضای نیازهای ابتدایی و غریزی در جهت رشد و کمال معنوی به عنوان یک حقیقت اتفاق میافتد ,
ما نمیتوانیم از جنبههای متعالی تر وجود مان استفاده نکنیم و آنهارا به حال خودشان رها کنیم, زیرا آنها را از دست میدهیم ,
به عنوان یک انسان اخلاقیات, تفکر, خودشناسی, خلاقیت, کشف و شکوفائی صفات و استعدادهای ذاتی و ارتقأ دانش و اطلاعات پیرامون مفاهیمی مانند عشق, خدا. انسان. نیک و بد و درست و غلط, بخش متعالی و پیشرفته زندگی مارا تشکیل میدهد ,
بسیاری از ما حتی نمیدانیم هدف از زندگی, ازدواج, عشق و یا داشتن مدارک تحصیلی, ثروت, شغل و مقام چیست. و اساسا این مواهب را به چه دلیل میخواهیم ,
برخی از ما نیز تمام عمر از چشم دیگران به خود و دنیا نگاه می کنیم, و همه باورها, طرز فکر و اعتقادات مان ٔبر اساس تقالید و پیروی کورکورانه از دیگران است, و خود هیچ گونه سعی و تلاشی در جهت جستجوی حقیقت و صدق و راستی باورهای مان نداشته ایم ,
تعداد دیگری از ما نیز همه احساسات و عواطف خود را در سطح اجتماع و روابط انسانی به کل از دست داده ایم, و قابلیت ابراز عشق و محبت واقعی را نداریم, گرچه میتوانیم ساعتها در باره عشق و محبت حرف بزنیم و سخنرانی کنیم ,
نتایج چنین سبک و طریق زندگی نیز احساس خلأ و پوچی و یا بیزاری و ناخشنودی از خویشتن خویش است ,
نباید فراموش کنیم به عنوان یک انسان تنها ثروت, غذا و رضایت جنسی, هرگز نمیتواند آن خلأ و پوچی درون مارا پر کند و یا احساس شدید غم و تنهایی ما را تسکین دهد ,
روح و روان ما نیاز به رشد و کمال معنوی و ایدههای نو و تازه دارد...!
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق