2013-12-03، 02:46
یلدا یعنی یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت
بین چگونه قناری ز شوق می لرزدنترس از شب یلدا بهار آمدنی است. یلداتون مبارک
همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ ….
یلدا مبارک
.
.
اندوهت را به برگها بسپار تا باد پاییزی آن را ببرد.آخرین روزهای پاییزیت بخیر،پیشاپیش یلدامبارک
.
.
امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود معبودم یلدا مبارک
.
.
آری امشب شب یلدا است…..
شب فال…..
شب عشق…..
شب هندوانه…..
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
.
.
من بلندای شب یلدا را
تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را
با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود !؟
عجب زجری بود !؟
غم آن شب که شب یلدا بود
.
.
شب یلدای من آغاز شد
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک
.
.
سهم من از شب یلدا شاید
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی
شبی مایوس و سرگردان دارم امشب
.
.
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
.
.
تو میری و من فقط نگاهت می کنم ، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم ، بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم ، اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست ،تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید
بین چگونه قناری ز شوق می لرزدنترس از شب یلدا بهار آمدنی است. یلداتون مبارک
همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ ….
یلدا مبارک
.
.
اندوهت را به برگها بسپار تا باد پاییزی آن را ببرد.آخرین روزهای پاییزیت بخیر،پیشاپیش یلدامبارک
.
.
امسال چه زیباست شب یلدای من طولانی ترین شبی که به تو فکر مکینم و از یادآوری نگاه پر مهرت شب سیاهم لبریز از نور عشق میشود معبودم یلدا مبارک
.
.
آری امشب شب یلدا است…..
شب فال…..
شب عشق…..
شب هندوانه…..
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
.
.
من بلندای شب یلدا را
تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را
با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود !؟
عجب زجری بود !؟
غم آن شب که شب یلدا بود
.
.
شب یلدای من آغاز شد
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک
.
.
سهم من از شب یلدا شاید
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی
شبی مایوس و سرگردان دارم امشب
.
.
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام
.
.
تو میری و من فقط نگاهت می کنم ، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم ، بی تو یک عمر فرصت برای گریستن دارم ، اما برای دیدن تو همین یک لحظه باقیست ،تا یلدایی دیگر انتظارت را خواهم کشید
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم