12-رنجش نیرویی منفی است که قدرت پذیرش وبخشش را ازمن میگیردودچارخشم وعصبانیتم میکندوبواسطه افراطی که دارم بلافاصله تبدیل به نفرت وکینه میشودوهمیشه یادآوری آن باعث اضطراب وناراحتی من میشودمثل سوءاستفاده ها زورگویی ها تصمیماتی که بجای من گرفته اندتنبیهاتی که شده ام حق کشی ها وبی حرمتی هایی که درحقم کرده اند مثل عموی کوچکم بابت سوءاستفاده های مالی وکوچک کردن ومسخره کردن دیگران وخودش را از همه بالاتر دیدن ویا مادرم که تمام عشق ومحبت خود را ومخارج زندگیمان رانثاربچه های خواهروبرادرش میکرد ویا پدرم که یک زورگوی به تمام معنا بود.حال اگراحساسات کهنه رادوباره حس میکنیم وقادرنیستیم که رهایشان کنیم ویازمانیکه نمیتوانیم چیزی که مارا ناراحت کرده وبهم میریزد راببخشیم وفراموش کنیم پس حتمارنجش داریم مارنجش هایمان رادرقدم چهارلیست میکنیم اول بخاطراینکه کمک میکندخشم وعصبانیت گذشته وقدیمی راکه برروی زندگی امروزماهم تاثیرگذاشته رهاکنیم ودوم کاوش دررنجش هایمان کمک میکندتاراههایی راکه ازآن طریق خودمان باعث بوجودآمدن رنجش ودلخوری برای خودمیشدیم بخصوص درمواقعی که توقع بیش ازحدازدیگران داشته ایم راشناسایی کنیم ودرنهایت بافهرست کردن رنجش هایمان راههاوالگوهایی که باعث در دام افتادن وگیرکردن ما درچرخه بیماری اعتیادوخشم وتاسف بحال خودمیشدند رابرایمان آشکار سازد?