2020-11-08، 01:40
17-احساساتم روسرکوب میکردم حرف دلم رو بواسطه رودربایستی وخجالت رودررونمیزدم قطع رابطه کردم همیشه پشت سر بدگویی وتهدیدمیکردم دروغ میگفتم وتهمت میزدم بی نظم شده بودم وبیشتردرتنهایی وانزوای خودم بودم قهرکرده بودم ورفت وآمد رابطورکلی کات کرده بودم واعتمادبنفسم رابه کلی ازدست داده بودم وباخودم یکسره درجنگ بودم خودم رامحاکمه ومحکوم میکردم رنجشهای من به اشکال گوناگون باعث شدت وطولانی شدن رنجشهایم شده بود رفتارهایی از قبیل خودآزاری خودخوری انکارونپذیرفتن واقعیت موجود نداشتن صبروتحمل کافی حرف دلم رانزدن وفرارازمسایل ورودررونشدن بادیگران منوازدرون بسیارضعیف وضربه پذیرکرده بود کاملامنزوی شده وروابطم هم کاملاسردوظاهری شده بودوفکرتلافی کردن وانتقام لحظه ای رهایم نمیکرد?