6__درقدم سه باتصمیم گیری وسپردن بخداوندپاروی ترسهایم گذاشتم پس لازمه وتضمین این تصمیم کارکردن باقی قدمهاخصوصاقدم پنج میباشد.من زمانی میتوانم نزدخداونداقرارصادقانه داشته باشم که شناختی درست وباوری قلبی نسبت به او پیداکرده باشم که این شناخت رادرقدم سه بدست آوردم حال اگرقدم پنج راصادقانه کارکنم تاکیدی کامل برقدم سه انجام داده ام قدم پنجم کارگاهی است عملی برای باورهایی که در قدم سوم پیدا کردیم .
قدم سوم باعث میشود درقدم پنجم آزادترورهاترباشم وتصمیمم عمیقترشود.
کارمن درهردوقدم سه وپنج گفتن واقرار کردن است البته این اقرارکردن به خداوندبه این معنانیست که اونمیداندکه من چه کارهایی کرده ام بلکه به معنای کمک خواستن ازنیروی برترم برای دست برداشتن ازخودمحوری ها واعلام عجزوناتوانیم است واینکه کمکم کند تااینکه دریچه افکارم بازبماند تاخطاهای خودم رافراموش نکنم فراموش نکنم که دربرابر اصول وخداوند تسلیم هستم.
باکارکردقدم پنج دست ازاراده شخصی برداشته واراده خداوند راجایگزین میکنم اقرارقدم پنج بیانگرایمان واعتمادی است که درقدم سوم نسبت به خداوند پیداکرده ام.قدم پنج اقدام وعملی روحانیست برای به اجرادرآوردن تصمیم گیری وسپردن قدم سوم.?