3_خودم راهمینطورکه هستم پذیرفته ام دیگرتاییدطلبی وخودمحوری وغرورم باعث نمیشودتاخودم رابدون عیب ونقص وبالاترازدیگران ببینم.من هم به عنوان یک انسان تشکیل شده ام ازاحساسات و نیروهاوانرژی های خوب وبد همچنین از نواقص ومحاسن،که این نوع نگرش مرابانقاط کمبودهایم برای رسیدن به یک تعادل نسبی بیشتر آشناکرد.فروتنی دراین قدم یعنی دست ازجنگ برداشتن،پذیرش واقیت های موجود،خویشتن پذیری،آگاهی ازخوب وبد وجودمان وسپردن آنهابخداوند،فروتنی یعنی اینکه من عاجز وناتوانم یعنی پذیرش کمک خداوند وکنار رفتن ازجلوی خواست واراده او.
باآگاهی ازفروتنی خودم،دیگرافسوس گذشته رانمیخورم و خودآزاری نمیکنم، وجودنواقص وکمبودهایم راپذیرفته ام، ازخودمحوری وتاییدطلبی وغرورکاذبم دست برداشته ام،دیگران رابخاطر گذشته ام وچیزهایی که ازدست داده ام سرزنش نمیکنم،فروتنی باعث شده است تاازخداوندکمک بخواهم تاتغییرکنم.
ازنواقصم ومصرف آن خسته وعاجز شده ام وباآگاهی وتوکل بخداوند اقراربه شکست میکنم که دربرابراستفاده ازنواقصم عاجز وناتوانم و دست ازکنترل کردن آنهاکشیده ام،من باآگاهی ازفروتنی خودم که همان تصویرواقع بینانه ازخودم وجایگاهی که دراجتماع دارم وبخوبی به آن واقف هستم،خیلی راحتترمیتوانم ازخداوند درخواست کنم تاکمبودهای اخلاقی ام رابرطرف کند تااینکه بااراده شخصی خودم جلوبروم.من باخواست واراده خودم نمیتوانم تغییرکنم.
فقط برای امروز،باآگاهی وتکیه برفروتنی خودم ویاری خداوند،باامیدواری زندگی میکنم وخودم رابرای تغییربیشترآماده میکنم تاخداوند تمامی کمبودهای اخلاقی مرابرطرف کند تابه یک تعادل نسبی درزندگیم برسم.?