5_بله،هم افرادوهم ارگانهایی هستندکه باجبران خسارتم موردتهدیدقرارگرفته وتمامی امنیت هایم به خطر میفتند ویا آنهاموردبازخواست وخسارتهای جدید قرارمیگیرند خصوصا کسانی که با آنها روابط خصوصی داشته ام الالخصوص روابطی که از ریشه هم ناسالم و هم نادرست بوده اند.
ترس من همان مرموزی وهمان ریشه بیماری اعتیادمن است ومن بااعتمادی که به اصول کرده ام نباید ازترسیدنم خجالت بکشم ویا احساس شرم وگناه داشته باشم واین احساس گناه وخجالت نبایدجلوی نوشتنم رابگیرد وباورامروزم این است که قدم8دقیقأروی همین احساسات وترسهای من کارمیکند.
ترسهای من:ترس از آبروریزی وبهم خوردن زندگی ها،ترس ازسرزنش وقضاوت دیگران وخراب شدن باورهایشان نسبت به من واینکه اعتمادشان راازدست بدهند،ازدست دادن موقعیت اجتماعی ام،ترس از جریمه های سنگین ورفتن به زندان،وترس از اینکه حالا که لیست خسارتها وصدمه هایی راکه زده ام دارم مینویسم فرداهم بایدجبران خسارت کنم واگرنتوانم باید دردش رابکشم،ترس از اینکه شاید نتوانم درد دیدن این همه خسارت زدن راتحمل کنم وحالم خراب شود،ویا باید کلی هزینه کنم وتمامی پس اندازم را باید دراین راه خرج کنم،درواقع بیشتر نگران حال واوضاع مالی وآبروی خودم هستم تادیگران،واینکه مبادا باجبران خسارت کردن دوباره مورد سوءاستفاده واقع شوم.?