2020-11-09، 03:24
4_معمولابین احساسات واعمال من تفاوت عمده ای وجود دارد،احساسات من درحد یک هیجان ویک فکرویک حس است که به تنهایی نمیتواندهیچ کاری را صورت دهدمگر اینکه تبدیل به وسوسه شده وبا بهادادن ما به این وسوسه ، به فعل تبدیل شود.ولی اعمال من ،قابل رؤیت ودیدنی ویک رفتاراست وبه تنهایی هم میتواندخسارات سنگینی ببار بیاورد.احساسات من بطورمستقیم وبدون اعمال ورفتارمن نمیتواندباعث آزاروخسارت رساندن به کسی شود برای مثال من بااحساسات خودنمیتوانم صورت کسی راکبودکنم امابااعمال خودمیتوانم.من زمانیکه به احساسم بهابدهم تبدیل به عملم خواهدشد.
معمولا اعمال من از احساسات من سرچشمه میگیردومواقعی احساسات من آنقدرقوی میشودوتأثیرگذارکه متوجه اعمال ورفتارم نمیشوم دریچه افکارم بسته شده ودیدم تونلی میشود مثل احساس خشم وعصبانیت بیش ازحد،
ویایک رابطه رومانتیک وسکس، گاهی اوقات آنقدراحساسات ماغلیان پیدامیکند که مدیریت اعمال ورفتارمان ازدستمان خارج میشود وبه پیامدهای اعمالمان اصلاتوجهی نمیکنیم خیلی ازمواقع هم احساسات واعمالمان هیچگونه رابطه ای باهمدیگرندارندوتحت تأثیریکدیگرقرار نمیگیرند خیلی ازاوقات هم احساساتمان را انکار،خفه ویاسرکوب میکنیم دررابطه بارفتاری که داریم.
ودراینجاست که تداوم درنوشتن ترازنامه زمانیکه دچار دوگانگی وگیجی وشک وتردیدمیشویم ،دراین تشخیص مارا یاری میدهد.?
معمولا اعمال من از احساسات من سرچشمه میگیردومواقعی احساسات من آنقدرقوی میشودوتأثیرگذارکه متوجه اعمال ورفتارم نمیشوم دریچه افکارم بسته شده ودیدم تونلی میشود مثل احساس خشم وعصبانیت بیش ازحد،
ویایک رابطه رومانتیک وسکس، گاهی اوقات آنقدراحساسات ماغلیان پیدامیکند که مدیریت اعمال ورفتارمان ازدستمان خارج میشود وبه پیامدهای اعمالمان اصلاتوجهی نمیکنیم خیلی ازمواقع هم احساسات واعمالمان هیچگونه رابطه ای باهمدیگرندارندوتحت تأثیریکدیگرقرار نمیگیرند خیلی ازاوقات هم احساساتمان را انکار،خفه ویاسرکوب میکنیم دررابطه بارفتاری که داریم.
ودراینجاست که تداوم درنوشتن ترازنامه زمانیکه دچار دوگانگی وگیجی وشک وتردیدمیشویم ،دراین تشخیص مارا یاری میدهد.?