2020-11-09، 03:03
2_بیداری روحانی من خاص خودمن است.
واین بیداری برای من یک فرآینداست که اتفاق نمیفتدمگربادرقطع مصرف ماندن و کارکردن قدمهاودرمسیرالهی وبهبودی قدم برداشتن باترک کردن انواع مخدرها ووابستگی ها،بادعابرای رفع نواقصم وبرقرارکردن رابطه صحیح بانیروی برترم،باداشتن صداقت باخودوخویشتن پذیری واعتمادبه نیروی برترم،باهدفمندزندگی کردن واصلاح کردن روابطم،باکارکردن صادقانه قدمهاو به اجرادرآوردن این قدمهادرقسمتهای مختلف زندگیم،بافراموش نکردن عجزهایم وپذیرش بیماری ومرضم،با اقرارصریح به خطاهایم و....بیداری روحانی من شکل گرفته است،باحضور درجلسات بهبودی،مشارکت صادقانه، گرفتن راهنماورهجو،باخدمت کردن، دعاومراقبه کردن،باصادق ودرستکار بودن،با پاک وروحانی شدن افکارو اندیشه هایم وبازبودن درچه قلب وافکارم،واززاویه زیباتری به زندگی نگاه کردن،نگاهم زیباشده وچیزهای غیراصولی رانمیبینم،جاهای غیراصولی نمیروم وحرف های غیراصولی نمیزنم، زندگیم نو شده.
بیداری روحانی تغییراتیست که درزندگی وروح وروانم بوجودآمده است،رساندن پیام عشق وامیدونویدبهبودی به معتادیست که هنوز درعذاب است.
بابیداری روحانی انگیزه هایم تغییر یافته ومیخواهم کارها رابخاطردلایل درست انجام دهم نه فقط بخاطرمنافع شخصی خودم،حالا انگیزه های خودخواهانه ام را ازسرراه برمیدارم وباعشق وسخاوت کامل به دیگران ابرازمحبت میکنم و بهبودی خودرابادوستان وهمدردانم درمیان میگذارم وجاذبه ای ایجاد میکنم برای کسانی که میخواهندبمابپیوندند.
بابیداری روحانی ازوسوسه خودمشغولی رهایی پیداکرده ام،دیگرتنها ومنزوی نیستم ودرمسیربهبودی درحرکتم.
حضوردرانجمن معتادان گمنام وکارکردن قدمهامرابه سمت بیداری روحانی هدایت کرده است.
بیداری روحانی برای من آگاهی از وجود دوستی است که همیشه درحمایتش بوده ام برایم چراغ راه است ومرا هدایت میکند.?
واین بیداری برای من یک فرآینداست که اتفاق نمیفتدمگربادرقطع مصرف ماندن و کارکردن قدمهاودرمسیرالهی وبهبودی قدم برداشتن باترک کردن انواع مخدرها ووابستگی ها،بادعابرای رفع نواقصم وبرقرارکردن رابطه صحیح بانیروی برترم،باداشتن صداقت باخودوخویشتن پذیری واعتمادبه نیروی برترم،باهدفمندزندگی کردن واصلاح کردن روابطم،باکارکردن صادقانه قدمهاو به اجرادرآوردن این قدمهادرقسمتهای مختلف زندگیم،بافراموش نکردن عجزهایم وپذیرش بیماری ومرضم،با اقرارصریح به خطاهایم و....بیداری روحانی من شکل گرفته است،باحضور درجلسات بهبودی،مشارکت صادقانه، گرفتن راهنماورهجو،باخدمت کردن، دعاومراقبه کردن،باصادق ودرستکار بودن،با پاک وروحانی شدن افکارو اندیشه هایم وبازبودن درچه قلب وافکارم،واززاویه زیباتری به زندگی نگاه کردن،نگاهم زیباشده وچیزهای غیراصولی رانمیبینم،جاهای غیراصولی نمیروم وحرف های غیراصولی نمیزنم، زندگیم نو شده.
بیداری روحانی تغییراتیست که درزندگی وروح وروانم بوجودآمده است،رساندن پیام عشق وامیدونویدبهبودی به معتادیست که هنوز درعذاب است.
بابیداری روحانی انگیزه هایم تغییر یافته ومیخواهم کارها رابخاطردلایل درست انجام دهم نه فقط بخاطرمنافع شخصی خودم،حالا انگیزه های خودخواهانه ام را ازسرراه برمیدارم وباعشق وسخاوت کامل به دیگران ابرازمحبت میکنم و بهبودی خودرابادوستان وهمدردانم درمیان میگذارم وجاذبه ای ایجاد میکنم برای کسانی که میخواهندبمابپیوندند.
بابیداری روحانی ازوسوسه خودمشغولی رهایی پیداکرده ام،دیگرتنها ومنزوی نیستم ودرمسیربهبودی درحرکتم.
حضوردرانجمن معتادان گمنام وکارکردن قدمهامرابه سمت بیداری روحانی هدایت کرده است.
بیداری روحانی برای من آگاهی از وجود دوستی است که همیشه درحمایتش بوده ام برایم چراغ راه است ومرا هدایت میکند.?