2013-10-17، 04:32
مابخاطر انحراف فکری وشلوغ بودن افکارمان نیاز به تمرکز ورها کردن این افکار داریم، صحبت ما
نسبت به نیرویبرتر وتصورذهنی ما یک تصور خصوصی وشخصی می باشد، که این تصور ذهنی به ما
کمک می کند کهازمنیت وخودخواهی وخودمحور یمان دست برداریم وبپذیریم که قدرتی بالاتر از قدرت ما
نیز وجود دارد، هرچندممکن است در اوایل برنامه نتوانیم تصور درستی از نیروی برتر خود داشته باشیم یا
نتوانیم آن را به درستی عنوان کنیم می توانیماز تصوری که راهنمایمان برایمان باز گو می کند استفاده
کنیم وآن می تواند تا مقطعی به ما کار دهد ولیدر آخر ماباید تصور خود را از خداوند برای خودمان بیان
کنیم وتصور شخصی داشته باشیم .ساکت کردن افکاروایمان آوردن یکی از اصلهای معنوی در قدم دوم
است وقتی که ما ایمان به خداوند می آوریم یعنی با نیروی برتر خودآشتی کرده ایم وزمینه را برای اعتماد
کردن آماده می کنیم. تسلیم :ما به خاطر ترس وتزلزول که در زندگی داشتیم وبه خاطراینکه هیچ گاه هیچ
کسی را بالاتر از خودمان نمی دیدیم خود وافکارمان ورفتارمان را به دیگران تحمیل می کردیمبدلیل اینکه
ارتباط وتصور خوبی از خدای خود نداشتیم ،وقابل ذکر است که برنامه معتادان گمنام یک برنامه مذهبی
نمی باشد وهرکس علارقم مذهبی بودن یا نبودن وارد این برنامه بشود و موفقیت در پذیرفتن اینکه قدرتی
ما فوق تر از ما وجود داردمهم است که نگاهی صادقانه به گذشته خود بیندازد متوجه ناتوانی خود خواهیم
شد . قدم دوم خلا یی که در قدم یک احساس کردیم را از بین می برد چرا که ما در قدم اول دم از ناتوانی
عجز وزخمهای گذشته خود را باز کردهبودیم ودر این قدم با آشنا شدن با نیروی برترمان مرهم روی
زخمهای گذشته می گذاریم چون به این نتیجه رسیده ایمکه نیروی برتر از خودمان وجود داردنیرویی که
بتواند زخمهای درونی وروحی ما را التیام بخشد وافکاروروان سردرگم ما راآرام کند وسلامت عقل را به
ما باز گرداندودر آخر همین چند جمله آخر می تواند تصور ذهنی ما از نیرویما فوق یاخداوند باشد.
نسبت به نیرویبرتر وتصورذهنی ما یک تصور خصوصی وشخصی می باشد، که این تصور ذهنی به ما
کمک می کند کهازمنیت وخودخواهی وخودمحور یمان دست برداریم وبپذیریم که قدرتی بالاتر از قدرت ما
نیز وجود دارد، هرچندممکن است در اوایل برنامه نتوانیم تصور درستی از نیروی برتر خود داشته باشیم یا
نتوانیم آن را به درستی عنوان کنیم می توانیماز تصوری که راهنمایمان برایمان باز گو می کند استفاده
کنیم وآن می تواند تا مقطعی به ما کار دهد ولیدر آخر ماباید تصور خود را از خداوند برای خودمان بیان
کنیم وتصور شخصی داشته باشیم .ساکت کردن افکاروایمان آوردن یکی از اصلهای معنوی در قدم دوم
است وقتی که ما ایمان به خداوند می آوریم یعنی با نیروی برتر خودآشتی کرده ایم وزمینه را برای اعتماد
کردن آماده می کنیم. تسلیم :ما به خاطر ترس وتزلزول که در زندگی داشتیم وبه خاطراینکه هیچ گاه هیچ
کسی را بالاتر از خودمان نمی دیدیم خود وافکارمان ورفتارمان را به دیگران تحمیل می کردیمبدلیل اینکه
ارتباط وتصور خوبی از خدای خود نداشتیم ،وقابل ذکر است که برنامه معتادان گمنام یک برنامه مذهبی
نمی باشد وهرکس علارقم مذهبی بودن یا نبودن وارد این برنامه بشود و موفقیت در پذیرفتن اینکه قدرتی
ما فوق تر از ما وجود داردمهم است که نگاهی صادقانه به گذشته خود بیندازد متوجه ناتوانی خود خواهیم
شد . قدم دوم خلا یی که در قدم یک احساس کردیم را از بین می برد چرا که ما در قدم اول دم از ناتوانی
عجز وزخمهای گذشته خود را باز کردهبودیم ودر این قدم با آشنا شدن با نیروی برترمان مرهم روی
زخمهای گذشته می گذاریم چون به این نتیجه رسیده ایمکه نیروی برتر از خودمان وجود داردنیرویی که
بتواند زخمهای درونی وروحی ما را التیام بخشد وافکاروروان سردرگم ما راآرام کند وسلامت عقل را به
ما باز گرداندودر آخر همین چند جمله آخر می تواند تصور ذهنی ما از نیرویما فوق یاخداوند باشد.
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه