2013-12-13، 09:14
اقرار به عاجز بودن در مقابل عادتها باعث میشود جلوی هوای نفس خود بایستیم و گاهی موفق شویم طبق میل آن رفتار نکنیم. مسئله مهم در این اقرار رهایی از دست غرور کاذب و مدیریت شبکه ای انکار است. این اتفاق مهم فقط با اقرار به عجز خواهد افتاد. مسئله عجز بحث زیادی دارد اما این اهمیت دارد که ما وقتی عجز خود را مینویسیم و ناتوانی خود را در مقابله با آن را یاد آور میشویم. با شگفتی میبینم. دیگر آن عادت را کمرنگ کرده و یا کنار گذاشته ایم . در عادت به خشونت این اتفاق می افتد و ما خود را مقید به رفتار و گفتارهایی میکنیم که قبلا اینکاره نبودیم. خصوصاً دوستان و همدردان من در گروه معتادان وقتی اقرار به عجز در مقابل اعتیاد و مواد مخدرشان میکنند. از دست آن خلاص میشوند. در حالیکه قبلا معتقد بودیم با اراده و قدرت انسانی خودمان خیلی قدرتمند و توانا هستیم. عجز در مقابل عادتها باعث میشود که نگرش تازه ای به آنها داشته باشیم. ما با اقرار به عاجز بودن شفا پیدا نمیکنیم. اما با رعایت اصول قدم اول و اصول روحانی که مراقب خودمان باشیم فعالیت این عادتها را کم و کمتر کرده و گاهی موفق میشویم این عادت را بکار نگیریم. مانند قهر و لجبازی کردن و یا دروغگویی را کم و کمتر کنیم و گاهی فراموش خواهیم کرد که این عادتها را داشته ایم!