2013-12-13، 09:38
البته فرق دارم چون دیگران در ابتدا فکر میکنند و مشورت میگیرند و بعد وارد عمل میشوند. اما من بدون تفکر و مشورت کردن دست بکار میشوم و آخر فکر میکنم که خراب کرده ام. این همان عادت و روشی است که از دوران کودکی با خودم داشتم و بمرور هم نتوانستم این روش را کنار بگذارم چون به آن عادت کرده بودم و قطع عادت موجب مرض است. با اینکه اکنون پانزده سال است که در برنامه ی خودیاری هستم چندباری این بیماری مهلک را در خودم دیدم. که چگونه در عدم اختیار من و در حالت اجبار دست بکاری شدم که خودم از آن آگاهی نداشتم. اکنون میدانم که باید خودم شرایط بهبود وضعیتم را خودم مهیا کنم. به قول آقای بیل ویلسن: ما شفای کامل پیدا نخواهیم کرد بلکه یک مهلت یکروز داریم که آنهم با رعایت اصول برنامه ی خودیاری . من باور کرده ام که در چه حوزه ی میدانی بیماری خطرناکی قرار دارم که اگر به او فرصت دهم توسط خودم زندگیم را بنابودی میکشاند من اگر تاکنون زنده مانده ام یک معجزه است!