2013-12-20، 06:12
اصولاً من فکر میکردم که توانایی کنترل افراد و موقعیت ها را دارم. در اصل هیچ کسی بغیر از خداوند متعال نمی تواند همه چیز را کنترل کند و یا متحول نماید. من فقط انرژی و قدرتم را صرف میکردم و دلم خوش بود که کنترلی روی دیگران و اوضاع دارم. اما هرگز نتوانستم خودم را جای خداوند بگذارم و چیزها و اشخاص و موقعیت ها را کنترل کنم. من فقط سعی میکردم به خودم ثابت کنم که توانایی اینکار را دارم. من برای اینکه عده ای را اجیر خودم کنم برایشان پول خرج میکردم. در اصل خودم را بازیچه ی آنها قرار داده بودم. در جایگاهی دیدم که هیچ کسی را ندارم من بخاطر فشار آوردن به دیگران برای آدم کردنشان همه دوستان و نزدیکانم را از دست دادم. به راستی من یک الگوی ورشکسته از کسی که فقط مدعی بود میتواند دیگران را هم کنترل کند در حالیکه حتی فرزند خودم را هم نمیتوانستم کنترل کنم . من هرگز نباید در کار خداوند دخالت میکردم جون کنترل دست اوست فقط همین