2014-01-05، 12:06
همان گونه که قدم اول پایه واساس قدمها است ، سنت اول هم پایه و اساس سنت ها است . سنت یکم تاکید می کند که من به عنوان معتاد جزئی از یک کل هستم به نام انجمن معتادان گمنام و برای بهبود یافتن از بیماری اعتیادم باید با دیگراعضاء انجمن متحد باشم . بدون اتحاد با آنها نه من قادر به حفظ بهبودیم هستم و نه آنها و انجمن هم بدون اعضاء خود - که یکی از آنها خود من هستم – نمی تواند به حیاتش ادامه دهد . ما یازده قدم اول را کار کردیم و در قدم دوازدهم متعهد شدیم که پیام بهبودی مان را به دیگر معتادان برسانیم (همان گونه که در بدو ورود ما به انجمن کسانی دستمان را گرفتند و به گروه آوردند ) .
ما به عنوان معتاد در حال بهبودی ، چقدر امکانات و توان برای رساندن پیام به صورت انفرادی داریم؟ آیا این امکان وجود ندارد که به دلیل برخی از نواقصمان به جای پیام دادن خودمان پیام گیر شویم؟ پس چه باید کرد؟
بهترین راه برای انجام این خدمت که اساس پاکی و بهبودی ما را شکل می دهد و ضامن بقای انجمن هم هست ، کارکرد سنتها است و عالی ترین شکل کارکرد قدم دوازدهم را می توانیم در بکارگیری سنت اول ببینیم .
سنت اول می گوید به جای تک روی کردن به روی منافع مشترکمان تمرکز کنیم . هیچ کدام از ما به تنهایی قادر به پاک ماندن و رساندن پیام به شکل درست آن نیست . باید با توجه به اینکه هر کدام از ما از استقلال فکری و عمل برخورداریم با هم متحد شویم و کاری را که به نفع خودمان و گروه مان است را انجام دهیم . این اتحادی که از آن صحبت می شود کاملا عملی است نه در حد احساس . همه ما متعهد هستیم که به سرنوشت خودمان و منافع مشترکمان توجه کنیم ، چون راهی بجز این نداریم . یا متحد می شویم و برای پاک ماندن به هم کمک می کنیم و یا تنها می مانیم و به دنیای مخوف و سیاه گذشته مان برمی گردیم!
ما به عنوان معتاد در حال بهبودی ، چقدر امکانات و توان برای رساندن پیام به صورت انفرادی داریم؟ آیا این امکان وجود ندارد که به دلیل برخی از نواقصمان به جای پیام دادن خودمان پیام گیر شویم؟ پس چه باید کرد؟
بهترین راه برای انجام این خدمت که اساس پاکی و بهبودی ما را شکل می دهد و ضامن بقای انجمن هم هست ، کارکرد سنتها است و عالی ترین شکل کارکرد قدم دوازدهم را می توانیم در بکارگیری سنت اول ببینیم .
سنت اول می گوید به جای تک روی کردن به روی منافع مشترکمان تمرکز کنیم . هیچ کدام از ما به تنهایی قادر به پاک ماندن و رساندن پیام به شکل درست آن نیست . باید با توجه به اینکه هر کدام از ما از استقلال فکری و عمل برخورداریم با هم متحد شویم و کاری را که به نفع خودمان و گروه مان است را انجام دهیم . این اتحادی که از آن صحبت می شود کاملا عملی است نه در حد احساس . همه ما متعهد هستیم که به سرنوشت خودمان و منافع مشترکمان توجه کنیم ، چون راهی بجز این نداریم . یا متحد می شویم و برای پاک ماندن به هم کمک می کنیم و یا تنها می مانیم و به دنیای مخوف و سیاه گذشته مان برمی گردیم!
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه