2014-01-05، 12:40
بله . در قدم اول اقرار می کنیم که خودمحوری واحساس خودکفایی کذایی مان ، ما را به این روز انداخته ، به نحوی که اراده و کنترلی بر روی اعمال و رفتارمان نداریم و زندگیمان غیر قابل اداره شده است . وقتی به این نقطه می رسیم راه کمک باز می شود . آماده می شویم به مشارکت های دیگران گوش فرا دهیم و به جای تفاوت ها به دنبال وجه اشتراک هایمان می گردیم .
اتحاد ما با اعضائ دیگر از این نقطه شروع می شود . در جلسات حضور پیدا می کنیم و مشتاقانه به مشارکت ها گوش می دهیم ، کم کم خودمان هم شروع به مشارکت می کنیم . راهنما و پست خدماتی می گیریم . خودمان راهنمای تازه واردان می شویم . به گروه های دیگر می رویم و تجربیاتمان را با آنها تقسیم می کنیم و گاهی برای پیشبرد هدف مشترکمان ، خدمت در گروه های دیگر را قبول می کنیم . به تولدها می رویم و در جلسات اداری گروه شرکت می کنیم . به کارگاههای قدم و سنت می رویم و با گروه وسیع تری از همدردان آشنا می شویم . همه این کارها یی که انجام می دهیم رعایت سنت اول است . با انجام این فعالیت ها به بهبودی فردی و استحکام انجمن و گروه کمک می کنیم .
اتحاد ما با اعضائ دیگر از این نقطه شروع می شود . در جلسات حضور پیدا می کنیم و مشتاقانه به مشارکت ها گوش می دهیم ، کم کم خودمان هم شروع به مشارکت می کنیم . راهنما و پست خدماتی می گیریم . خودمان راهنمای تازه واردان می شویم . به گروه های دیگر می رویم و تجربیاتمان را با آنها تقسیم می کنیم و گاهی برای پیشبرد هدف مشترکمان ، خدمت در گروه های دیگر را قبول می کنیم . به تولدها می رویم و در جلسات اداری گروه شرکت می کنیم . به کارگاههای قدم و سنت می رویم و با گروه وسیع تری از همدردان آشنا می شویم . همه این کارها یی که انجام می دهیم رعایت سنت اول است . با انجام این فعالیت ها به بهبودی فردی و استحکام انجمن و گروه کمک می کنیم .
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه