2014-01-05، 09:33
مصرف سم نیکوتین و سایر مواد و الکل و افکار و رفتار ناسالم و اعتیادآور باعث شد که من سالها از مدار زندگی درست خارج شوم. تمام وقایع و اتفاقات در این دوران برایم دردناک و سنگین بودند. همیشه در همان اسارت عادتها و وابستگی و هموابستگیها به آزادی فکر میکردم، که فردا با قدرت و ارادهی خودم همه چیز درست خواهد شد، ولی این فردا را هرگز ندیدم. آرزو داشتم مثل افراد سالم در جامعه زندگی کنم، ولی آرزویم برآورد نمیشد. انگار زندگی کردن را بلد نبودم، چون همیشه خودم را در شرایط سخت و دشوار احساس میکردم و برای رهایی از این شرایط مجبور میشدم چیزی مصرف کنم و یا با کاری سرم را گرم کنم، معمولاً این نوع سرگرمی از توعی بود که مرا دچار دردسر میکرد. هیچ وقت آرامش نداشتم، ولی به آن نیاز داشتم، مثل تشنه به آب. اصول برنامهی خودیاری به من میگوید: تو در ابتدا آرام باش. با آرامش است که بتوانی موقعیتها را بفهمی، خواندن و درک دعای آرامش باعث میشود، بیقراریهارا رها کنم. میدانم که تنها متکی به خدا بودن مرا آرام میکنم. خداوندی که مرا دوست دارد و به فکر من است.
من خودم را دوست دارم و ارزش آن را دارم!
: فقط برای امروز-روز به روز 365 روز شاپور الف
من خودم را دوست دارم و ارزش آن را دارم!
: فقط برای امروز-روز به روز 365 روز شاپور الف
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست