2014-01-11، 02:51
بيشتر احساس گناه و خجالتي كه در وجودم از بچگي نهادينه شده حاصله اظهار نظر كساني است كه خودشان تعليم و تربيت را از كساني ياد گرفتند كه چيزي بلد نبودند جز سرزنش و تحقير و مقايسه و تو سر زدن و يا ايراد گرفتن!
و من باور كرده بودم درد و رنج و تنبيه حق من است و هر بلايي كه سرم بياد حق من است چون مجرم هستم
مجرمم چون حرف گوش ندادم
مجرمم چون موفق نشدم
مجرمم چون ديكران موفق شدن
مجرمم چون اشتباه كردم
مجرمم چون حواسم به حرف مردم نبود
البته كه بهتر بود من حرف گوش ميدادم موفق ميشدم اشتباه نميكردم و......
اما اين احساس گناه و شرمي كه گرفتم و اون سعي و تلاشي كه اشتباهاتم را توجيه كنم و اون پذيرش شكستها و باور اينكه اين درد و رنجها حق من است از كل داستانها بدتر بود
مطلب از یادداشت یکی از اعضای معتادان گمنام
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست