2014-01-14، 11:49
24 تير
اصول برنامهی خودیاری روي درك و فهم بهتر از خود واقعی است، يعني اينكه هویت و شخصیت و مقدار ظرفيت و تكليف خود را از اين دنيا بفهميم. چون بخش بزرگي از ذهنيت ما بابت اين بیهویتی و بیشخصیتی و بلاتكليفي تلف ميشود. آيا امروز درك ميكنم كه براي چه خلق شدهام و در اين دنيا تكليف خودم را ميدانم؟ امروز ميدانم كه خداوند مرا بيهوده خلق نكرده و او صاحب و مالك من است و مرا در كوره راههاي تاريك و ترسناك زندگي هدايت ميكند. زماني كه با مشكل و دردسري مواجه ميشوم، یا در وقتي که نگران و وحشتزده ميشوم، ميدانم تنها يك مرجع دارم و آن خداوند مهربان است. امّا با تمام این آگاهی چرا دوست دارم دستم در دستان خداوند نباشد؟ چه ممانعتی بین خود و خداوند گذاشتهام، که نمیتوانم از آن عبور کنم؟ آيا به اين باور رسيدهام كه آموختههايم در برنامه هرگز به طور كامل از يادم نخواهد رفت؟ آیا از این مسئله دچار غرور کاذب نمیشوم؟ خداوندا: به من بیاموز که به خودم اعتماد نکنم. خود میدانی که من بیشتر تحت تسلط منم منم خودم هستم. به من بیاموز که خودکفایی و استقلال در بیماری من یعنی بیخدایی است.
به خداوند اعتماد كن، او بهترين راهنماست!
اصول برنامهی خودیاری روي درك و فهم بهتر از خود واقعی است، يعني اينكه هویت و شخصیت و مقدار ظرفيت و تكليف خود را از اين دنيا بفهميم. چون بخش بزرگي از ذهنيت ما بابت اين بیهویتی و بیشخصیتی و بلاتكليفي تلف ميشود. آيا امروز درك ميكنم كه براي چه خلق شدهام و در اين دنيا تكليف خودم را ميدانم؟ امروز ميدانم كه خداوند مرا بيهوده خلق نكرده و او صاحب و مالك من است و مرا در كوره راههاي تاريك و ترسناك زندگي هدايت ميكند. زماني كه با مشكل و دردسري مواجه ميشوم، یا در وقتي که نگران و وحشتزده ميشوم، ميدانم تنها يك مرجع دارم و آن خداوند مهربان است. امّا با تمام این آگاهی چرا دوست دارم دستم در دستان خداوند نباشد؟ چه ممانعتی بین خود و خداوند گذاشتهام، که نمیتوانم از آن عبور کنم؟ آيا به اين باور رسيدهام كه آموختههايم در برنامه هرگز به طور كامل از يادم نخواهد رفت؟ آیا از این مسئله دچار غرور کاذب نمیشوم؟ خداوندا: به من بیاموز که به خودم اعتماد نکنم. خود میدانی که من بیشتر تحت تسلط منم منم خودم هستم. به من بیاموز که خودکفایی و استقلال در بیماری من یعنی بیخدایی است.
به خداوند اعتماد كن، او بهترين راهنماست!