2014-01-15، 12:07
6 تير
امروز متوجه شدهام كه فرقي بين خشم و عصبانيت وجود دارد. در گذشته واکنش و عكس العمل من در مقابل عملكرد ديگران باعث خشم و كينهام و گرفتن انتقام ميشد و مرا وادار به يك سري واكنشهايي ميكرد كه از يك آدم معقول و متعادل برنميآمد. امروز با اصول خودیاری برنامه ميدانم كه من يك بيمار هستم و شديداً تحت تأثير شرايط قرار ميگيرم و اينرا هم ميدانم كه براي پرهیز از اين شرايط راهكارهايي به من پيشنهاد شده است. مثل: در ابتدا عصباني نشو، برای عاقبت گفتار و رفتارت فكر كن! آيا متوجه هستم كه تأثير من روي ديگران و شرايط، ناچيزتر از آن است كه فكر ميكنم؟ آيا ميدانم كه واكنشهاي نسنجيده و فوری فقط موجب ناراحتي خودم ميشود؟ وقتي اصول برنامه به من گوشزد ميكند، كه در شرايط سخت و بحراني که در اثر درگیری ایجاد میشود سكوت كنم. آیا هنوز در گوشه و زواياي مغزم مشغول نقشه كشيدن و مقابله به مثل كردن هستم؟ بهتر نيست به جاي واكنش نشان دادن و عکسالعمل نامناسب بروز دادن محل را فوراً ترك کرده و همه را دعا كنم؟ من هنوز یاد نگرفتهام که عصبانی شده و آرام اعتراض کنم، تا آن موقع الفرار.....
خشم يكي از علل هلاكت من است!
امروز متوجه شدهام كه فرقي بين خشم و عصبانيت وجود دارد. در گذشته واکنش و عكس العمل من در مقابل عملكرد ديگران باعث خشم و كينهام و گرفتن انتقام ميشد و مرا وادار به يك سري واكنشهايي ميكرد كه از يك آدم معقول و متعادل برنميآمد. امروز با اصول خودیاری برنامه ميدانم كه من يك بيمار هستم و شديداً تحت تأثير شرايط قرار ميگيرم و اينرا هم ميدانم كه براي پرهیز از اين شرايط راهكارهايي به من پيشنهاد شده است. مثل: در ابتدا عصباني نشو، برای عاقبت گفتار و رفتارت فكر كن! آيا متوجه هستم كه تأثير من روي ديگران و شرايط، ناچيزتر از آن است كه فكر ميكنم؟ آيا ميدانم كه واكنشهاي نسنجيده و فوری فقط موجب ناراحتي خودم ميشود؟ وقتي اصول برنامه به من گوشزد ميكند، كه در شرايط سخت و بحراني که در اثر درگیری ایجاد میشود سكوت كنم. آیا هنوز در گوشه و زواياي مغزم مشغول نقشه كشيدن و مقابله به مثل كردن هستم؟ بهتر نيست به جاي واكنش نشان دادن و عکسالعمل نامناسب بروز دادن محل را فوراً ترك کرده و همه را دعا كنم؟ من هنوز یاد نگرفتهام که عصبانی شده و آرام اعتراض کنم، تا آن موقع الفرار.....
خشم يكي از علل هلاكت من است!