2014-01-15، 09:52
[size=mediumمن در گذشته انسان کاملا بسته و محدودی بودم سالها هیچکس از من و اسرارم خبری نداشت من هیچگاه درست و یا غلطی زندگی و رفتارهایم را به احدی نمیگفتم و انسان تنهایی بودم من رابطه هایم کم بود و هیچ تجربه ایی در اینباره نداشتم و همیشه به دردسر می افتادم امروز وقتی اشتباه میکنم نمیترسم زیرا آنرا دیده و به آن اقرار کرده و سعی میکنم تکرارش نکنم من 8 ماه با فردی رابطه داشتم و غلط بود میترسیدم رهایش کنم حال آنرا اقرار و تکرارش نمیکنم و سعی میکنم دیگر در روابطم دقت کنم و با مشورت دقیق یک ازدواج درست و یک رابطه خوب به لطف خدا و حرکت خودم بوجود آورم من حتی نمیخواستم ازدواج کنم امروز این احساس برای من مبارک است و نشانه رشد و ارتقای من در دل این قدمها را میدهد البته با توکل به خدا و صبوری تا ثبات کامل به او میسپارم
هر که مرا حرفی بیاموزد٬ مرا بنده خویش قرار داده است.