2014-01-19، 03:50
تسلیم به نظر من تسلیم کامل و عمیق دربرابر همه اصول روحانی نهفته درقدمها و زندگی به روال برنامه تسلیم برابر اصولی مانند صداقت روشن بینی و تمایل تواضع و فروتنی ثبات قدم درستکاری ایمان اعتماد و غیرو در حقیقت من تا تسلیم نشدم و نپذیرفتم بیمار هستم به دنبال مسئولیت بهبودی نبودم تا تسلیم نشدم دریچه افکارم برای دیدگاه جدید و باور وجود خداوند و برگشت سلامت عقل و شروع بیداری روحانی ننمودم و تا در قدم 3 اراده و زندگی ام را تسلیم خداوندی که درک میکردم نکردم در جنگ و کشمکش بوده و به آرامش نرسیدم و سهم و نقش خود را پیدا نکرده بودم تا تسلیم نشدم نتوانستم یک ترازنامه جستجوگرانه و بیباکانه از خود تهیه کنم ونهایت سعی و تلاش خود را برای تهیه آن بکشم و تا تسلیم نشدم نتوانستم چگونگی دقیق خطاهایم را به خداوند به خود و به یک انسان دیگر اقرار کنم تا تسلیم نشدم نتوانستم آمادگی کامل پیدا کنم که بگذارم خداوند کلیه نواقص اخلاقی ام را برطرف کند و تا تسلیم نشدم نتوانستم از او بخواهم با فروتنی که کمبودهای اخلاقی ام را برطرف کند تا تسلیم شدم توانستم لیست افرادی را که به آنها خسارت زده بودم تهیه نموده و برای جبران آن خواستار شدیم و با تسلیم بود که بلاخره در هرجاییکه امکان داشت شروع به جبران نموده و جز مواردی که اجرای جبران به ایشان و دیگران خسارت میزد با تسلیم بود که به تهیه تراز روزانه خود ادامه دادم و هرگاه در اشتباه بودم سریعا به آن اقرار کردم و با تسلیم بود که از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه آگاهانه خود با خداوند بدانگونه که او را درک میکردیم شده و فقط خواهان آگاهی از اراده او برای خود و قدرت اجزایش شدیم و در نهایت با تسلیم بود که به بیداری روحانی حاصل از کارکرد این قدمها کوشیدیم که این اصول را در تمام امور زندگی به اجرا در آوریم