2014-01-21، 01:51
b]9 اردیبهشت
بهانه تراشی و توجیهگری یکی از خصوصیات اخلاقی و رفتار بیمارگونهی یک فرد بیمار عادتی و وابسته است، با شنیدن تجربیات و مشارکت در جلسات و کارکرد قدمهای خودیاری با روشن بینی بیشتری پی میبرم، که هرروز تصویر بهتر و روشنتری از خود ببینم. دریافتهام که چه موجودی با ارزشی هستم، دریافتهام که بیشترین انرژی هدر رفتهام بابت جلب رضایت و تأییدطلبی از دیگران صرف شده است. میدانم که صداقت داشتن و رفتار درست به خاطر دیگران برای من آسانتر از صداقت و درستی با خود بوده است، آیا دلیل آن جلب احساس دوستداشتن من توسط دیگران نیست؟ آیا امروز من سعی ندارم با تحریف حقایق و بزرگنمایی اعمالم، مورد علاقه و توجه آنها واقع شوم؟ آیا با این همه دردسر میخواهم باز به همان عادتها و وابستگی و هموابستگیها وصل شوم؟ آیا توجه دارم که اصل صداقت، با خود صادق بودن است؟ آیا به اهمیت صداقت با خود واقف هستم؟ متوجه شدهام که فقط صداقت با خود است که مرا با نواقص درونیم روبه رو میکند. میدانم شخصیت وابستهی من هرلحظه آماده است، با ابزارهای گذشته از رشد یافتن و تغییرات فرار کند.
تأییدطلبی ما را از بهبودی خارج میکند!
بهانه تراشی و توجیهگری یکی از خصوصیات اخلاقی و رفتار بیمارگونهی یک فرد بیمار عادتی و وابسته است، با شنیدن تجربیات و مشارکت در جلسات و کارکرد قدمهای خودیاری با روشن بینی بیشتری پی میبرم، که هرروز تصویر بهتر و روشنتری از خود ببینم. دریافتهام که چه موجودی با ارزشی هستم، دریافتهام که بیشترین انرژی هدر رفتهام بابت جلب رضایت و تأییدطلبی از دیگران صرف شده است. میدانم که صداقت داشتن و رفتار درست به خاطر دیگران برای من آسانتر از صداقت و درستی با خود بوده است، آیا دلیل آن جلب احساس دوستداشتن من توسط دیگران نیست؟ آیا امروز من سعی ندارم با تحریف حقایق و بزرگنمایی اعمالم، مورد علاقه و توجه آنها واقع شوم؟ آیا با این همه دردسر میخواهم باز به همان عادتها و وابستگی و هموابستگیها وصل شوم؟ آیا توجه دارم که اصل صداقت، با خود صادق بودن است؟ آیا به اهمیت صداقت با خود واقف هستم؟ متوجه شدهام که فقط صداقت با خود است که مرا با نواقص درونیم روبه رو میکند. میدانم شخصیت وابستهی من هرلحظه آماده است، با ابزارهای گذشته از رشد یافتن و تغییرات فرار کند.
تأییدطلبی ما را از بهبودی خارج میکند!
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم