2014-01-21، 01:54
10 اردیبهشت
یکی از اصول برنامهی خودیاری در انجمن رهایی میگوید، گوش کن، حرف نزن. به حرفها توجه کن، هرچه به دردت خورد را برداشت کن و بقیه را رها کن! سالیان متمادی انرژیم را صرف وراجی و یاوهگویی برای تإیید شدن کردم، حرفهای بیسرو ته که به درد کسی نمیخورد و غیر از سردرد فایدهای نداشت. نظر و راهکارهای تخیلی و تئوری به دیگران دادن جزیی از شخصیت و هویت من شده بود. برای هرکاری و هر مشکلی طرح و راهکاری میدادم. انگار وظیفه داشتم مشکلات دیگران را من به تنهایی حل کنم. امروز به مرور دریافتهام که میتوانم به کمک خداوند طرز تفکر و رفتارم را تغییر دهم. آیا بهتر نیست گوشها و دریچهی افکار و قلبم را به شنیدههای جدید باز کنم؟ میخواهم فارغ از عادت و وابستگی و هموابستگیها زمانی را صرف گوش دادن کنم. صدای درون، صدای کودک درون من و از روی معصومیت این موجود نازنین است، کودکی که در صفا و صمیمیتش تردیدی نیست، بهصدایی که از درون و قلبم میآید، گوش میدهم و توجهی بیشتری به خواسته و نیازهایش میکنم و میدانم آرزوی بزرگش ارتباط داشتن با خداوندی است که درک کردهام.
گوش کن خداوند پیام میفرستد!
یکی از اصول برنامهی خودیاری در انجمن رهایی میگوید، گوش کن، حرف نزن. به حرفها توجه کن، هرچه به دردت خورد را برداشت کن و بقیه را رها کن! سالیان متمادی انرژیم را صرف وراجی و یاوهگویی برای تإیید شدن کردم، حرفهای بیسرو ته که به درد کسی نمیخورد و غیر از سردرد فایدهای نداشت. نظر و راهکارهای تخیلی و تئوری به دیگران دادن جزیی از شخصیت و هویت من شده بود. برای هرکاری و هر مشکلی طرح و راهکاری میدادم. انگار وظیفه داشتم مشکلات دیگران را من به تنهایی حل کنم. امروز به مرور دریافتهام که میتوانم به کمک خداوند طرز تفکر و رفتارم را تغییر دهم. آیا بهتر نیست گوشها و دریچهی افکار و قلبم را به شنیدههای جدید باز کنم؟ میخواهم فارغ از عادت و وابستگی و هموابستگیها زمانی را صرف گوش دادن کنم. صدای درون، صدای کودک درون من و از روی معصومیت این موجود نازنین است، کودکی که در صفا و صمیمیتش تردیدی نیست، بهصدایی که از درون و قلبم میآید، گوش میدهم و توجهی بیشتری به خواسته و نیازهایش میکنم و میدانم آرزوی بزرگش ارتباط داشتن با خداوندی است که درک کردهام.
گوش کن خداوند پیام میفرستد!
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم