2014-01-21، 10:04
من مثل کسی بودم که با یک ادک قلدر میجنگیدم که شکست ناپدیر بود.هر چقدر سهی میکردم او هم همان قدر سعی میکرد.من دمبل میزدم اون هارتر میزد!من چاقو میکشیدم او قمه میکشید!عاقبت گفتم من کاری به تو ندارم.من دیگر نمیخواهم زور بزنم من زورم به تو نمبرسد و دورو بر تو و محله تو نمی ایم و محلم را عوض میکنم.و بجای رفتن به مکانهای مصرف به مکانهای بهبودی رفتم و اینگونه تسلیم شدم و نتیجه اش اینست که سالهاست پاکم و حتی نحوه مواد زدن را فراموش کرده ام
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست