2014-02-02، 11:56
2 تیر
من به خاموشی و سکوت صبح های زود عادت کرده بودم ، چون سالها زندگی کردن با الکلی ، باعث شده بود که بدان توجه نکنیم . در عوض همانطور که با عصبانیت به خواب میرفتم ، با عصبانیت بیدار میشدم . قبل از اینکه از تخت خارج شوم ، لیست بلندی از بد بختی ها داشتم که لازم بود به آن توجه و رسیدگی کنم مهم نبود چه هنگام از خواب بیدار شوم ، اغلب دیر از خواب بیدار میشدم . گاهی اوقات اینقدر غرق خواب بودم که هرگز قادر نبودم ، بیدار شوم . زندگیم تغییر کرد . در الانان از فردی شنیدم که میگفت ،وقتی صبح چشمهایمان را باز میکنیم . گوشهایمان نیز باز میشود. حالا وقتی از خواب ببدار میشوم به آواز پرندگان گوش میدهم . قبل از صرف صبحانه برنامه روز مره ام را مرور نمیکنم . ترجیح میدهم بخشی از روز را به کارهاهای دلخواهم اختصاص دهم . الانان بمن کمک میکند تا ذهنم را از آنچه به آن تحمیل شده بود آگاه سازم ، تا جاییکه قادرم از لحظات زندگیم لذت ببرم من شروع میکنم همانند دوران دوران بچگی از شکوه طبیعت لذت ببرم ، تا زیبایی های اطرافم را ببینم ، تا چهره ام خود به خود با تبسم در آمیزد ، تا بخندد ، تا عشق بورزد ، تا دوباره زندگی کند . امروز میتوانم بگویم : صبح بخیر پروردگار ، به جای اینکه بگویم صبح شد پروردگار خوب
یاد اوری امروز
امروز مشتاقانه احساساتم را بیدار خواهم کرد . من اجازه نخواهم داد تا زیبایی این روز با بی توجهی من رها شود . " بخشندگی واقعی در قبال آینده ، پافشاری در بخشیدن همه آن چیزی است که حاظر است "
من به خاموشی و سکوت صبح های زود عادت کرده بودم ، چون سالها زندگی کردن با الکلی ، باعث شده بود که بدان توجه نکنیم . در عوض همانطور که با عصبانیت به خواب میرفتم ، با عصبانیت بیدار میشدم . قبل از اینکه از تخت خارج شوم ، لیست بلندی از بد بختی ها داشتم که لازم بود به آن توجه و رسیدگی کنم مهم نبود چه هنگام از خواب بیدار شوم ، اغلب دیر از خواب بیدار میشدم . گاهی اوقات اینقدر غرق خواب بودم که هرگز قادر نبودم ، بیدار شوم . زندگیم تغییر کرد . در الانان از فردی شنیدم که میگفت ،وقتی صبح چشمهایمان را باز میکنیم . گوشهایمان نیز باز میشود. حالا وقتی از خواب ببدار میشوم به آواز پرندگان گوش میدهم . قبل از صرف صبحانه برنامه روز مره ام را مرور نمیکنم . ترجیح میدهم بخشی از روز را به کارهاهای دلخواهم اختصاص دهم . الانان بمن کمک میکند تا ذهنم را از آنچه به آن تحمیل شده بود آگاه سازم ، تا جاییکه قادرم از لحظات زندگیم لذت ببرم من شروع میکنم همانند دوران دوران بچگی از شکوه طبیعت لذت ببرم ، تا زیبایی های اطرافم را ببینم ، تا چهره ام خود به خود با تبسم در آمیزد ، تا بخندد ، تا عشق بورزد ، تا دوباره زندگی کند . امروز میتوانم بگویم : صبح بخیر پروردگار ، به جای اینکه بگویم صبح شد پروردگار خوب
یاد اوری امروز
امروز مشتاقانه احساساتم را بیدار خواهم کرد . من اجازه نخواهم داد تا زیبایی این روز با بی توجهی من رها شود . " بخشندگی واقعی در قبال آینده ، پافشاری در بخشیدن همه آن چیزی است که حاظر است "
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست