2014-02-02، 01:29
26 تیر
گاهی اوقات در مقابل بعضی چیزها که فکر میکنیم بسیار ضعیف هستیم ، معلوم میشود که بیشترین نیرو را داریم . آنها فرصت هایی را برای رشد کردن به ما می دهند که هرگز به گونه دیگری آنرا کسب نمی کردیم . تمام زندگی من دعا کردن برای شهامت یافتن بود ، اما این درون ترسم بود که بعدا فهمیدم همیشه در دسترس من بوده است . من درمورد مشارکت کردن در جلسات مردد بودم ، میترسیدم مورد استهزاء دیگران قرار گیرم . عقب می نشستم و اسرارم را برای خودم نگه می داشتم . در حالیکه اغلب داستان شخصی ام را از زبان دیگران می شنیدم و ترسم را از دست می دادم . من شهامتی را میخواستم که نمی دانستم حامل آن هستم (آن را داشتم )من توانستم با افرادی که بنظر میرسیر تجربه ای مشابه من داشتند در تماس باشم . من با تک تک اعضاء صحبت کردم حتی مشارکت کردن برایم ممکن و راحت شد اگر ترس من به سادگی برطرف می شد ممکن بود هرگز نفهمم که سزاوار این هستم که به انتخاب خودم وارد عمل شوم . احساس میکردم نیروی زیادی ندارم که در اطاقی مملو از افراد ناشناس برخیزم . فقط لازم بود قدمها را به آرامی بردارم ، من نیرو و شهامت کافی برای رسیدن به هدفم را داشتم
یاد آوری امروز
هر چیزی در پیرامون من می تواند برای خوبی من کارایی داشته باشد . اگر امروز احساس نا امنی یا ترس می کنم ، بخاطر خواهم داشت که ترس من نشانه ای است برایم ، که چیزهایی برای یاد گرفتنم وجود دارد " این ممکن است پاسخی دلخواه من نباشد ، اما باید بخاطر داشته باشم که ممکن است آن چیزی باشد که به آن نیاز دارم ...
گاهی اوقات در مقابل بعضی چیزها که فکر میکنیم بسیار ضعیف هستیم ، معلوم میشود که بیشترین نیرو را داریم . آنها فرصت هایی را برای رشد کردن به ما می دهند که هرگز به گونه دیگری آنرا کسب نمی کردیم . تمام زندگی من دعا کردن برای شهامت یافتن بود ، اما این درون ترسم بود که بعدا فهمیدم همیشه در دسترس من بوده است . من درمورد مشارکت کردن در جلسات مردد بودم ، میترسیدم مورد استهزاء دیگران قرار گیرم . عقب می نشستم و اسرارم را برای خودم نگه می داشتم . در حالیکه اغلب داستان شخصی ام را از زبان دیگران می شنیدم و ترسم را از دست می دادم . من شهامتی را میخواستم که نمی دانستم حامل آن هستم (آن را داشتم )من توانستم با افرادی که بنظر میرسیر تجربه ای مشابه من داشتند در تماس باشم . من با تک تک اعضاء صحبت کردم حتی مشارکت کردن برایم ممکن و راحت شد اگر ترس من به سادگی برطرف می شد ممکن بود هرگز نفهمم که سزاوار این هستم که به انتخاب خودم وارد عمل شوم . احساس میکردم نیروی زیادی ندارم که در اطاقی مملو از افراد ناشناس برخیزم . فقط لازم بود قدمها را به آرامی بردارم ، من نیرو و شهامت کافی برای رسیدن به هدفم را داشتم
یاد آوری امروز
هر چیزی در پیرامون من می تواند برای خوبی من کارایی داشته باشد . اگر امروز احساس نا امنی یا ترس می کنم ، بخاطر خواهم داشت که ترس من نشانه ای است برایم ، که چیزهایی برای یاد گرفتنم وجود دارد " این ممکن است پاسخی دلخواه من نباشد ، اما باید بخاطر داشته باشم که ممکن است آن چیزی باشد که به آن نیاز دارم ...
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست