2014-02-03، 09:50
وقتی احساس میکنم نمی توانم با دنیای اطرافم مواجه شوم و جز سر به زیر انداختن و پنهان شدن مایل نیستم ، میدانم که به جلسات الانان نیاز دارم شاید مجبور شوم خود را به سمت ججلسه هول دهم ، اما همیشه وقتی حریم تنهایی را می شکنم و درخواست کمک میکنم احساس بهتر و عاقلانه تری خواهم داشت .معمولا به محض اینکه به جلسات الانان وارد میشوم احساس امنیت میکنم حتی اگر در ان جلسه هرگز قبلا شرکت نکرده باشم . در این اتاق من نیروی شفا دهنده و تسلی بخش را احساس میکنم . یک نیروی برتر از خود ، چرا که نیروی برترم از زبان دیگران صحبت میکند . من معمولا دقیقا آنچه را که میخواهم می شنوم . همه ما در جریان دوره ای از غم ، بیحالی و اندوه که بخشی از زندگی محسوب میشود قرار میگیریم . اما افسردگی به خودی خود میتواند بصورت یک عادت همیشگی در آید ، مگر اینکه با عملکرد فرعی وارد عمل شویم . الانان قادر نیست هر مشکلی را حل کند و چنانچه افسردگی طولانی شود . ممکن است به جستجوی کمک های تخصصی بروم . آنچه لازم است انجا دهم ، این است که خود را به طرف سوق دهم . میدانم مهم نیست چه احساسی داشته باشم اما وقتی که عملکردی مبنی بر درخواست کمک داشته باشم خود را در جلسات و در دسترس نیروی برترم قرار میدهم .
یاد آوری امروز
.هنگام شک و تردید به جلسات الانان خواهم رفت و از نیروی برتر خود درخواست کمک میکنم . آنچه را که نمی دانم برای خویش انجام دهم ، انجام دهد . گاهی اوقات در جریان موقعیتی ، ناچارا صدمه می بینم . وقتی این اتفاق رخ میدهد ، صدمه دیدن یا صدمه ندیدن انتخابی نیست ، اما در این هنگام قادر خواهم بود انتخاب کنم چه نوع عملکردی داشته باشم .
یاد آوری امروز
.هنگام شک و تردید به جلسات الانان خواهم رفت و از نیروی برتر خود درخواست کمک میکنم . آنچه را که نمی دانم برای خویش انجام دهم ، انجام دهد . گاهی اوقات در جریان موقعیتی ، ناچارا صدمه می بینم . وقتی این اتفاق رخ میدهد ، صدمه دیدن یا صدمه ندیدن انتخابی نیست ، اما در این هنگام قادر خواهم بود انتخاب کنم چه نوع عملکردی داشته باشم .
هر که مرا حرفی بیاموزد٬ مرا بنده خویش قرار داده است.