2014-10-17، 12:05
6 اردیبهشت از کتاب اندیشه امروز
من در تظاهر كردن به نمايش گذاشتن شخصيتي كاذب مهارت فراوان داشتم. گاهياوقات توجه ديگران را به قسمتهايي از شخصيتم كه به نظر جالب ميرسيد جلبميكردم و با بزرگ كردن كارهايي كه انجام داده بودم سعي در جلب توجه ديگران وكسب نظر مساعد آنها ميكردم. حتي در دوران بهبودي در برنامه با ادامه اين روشخود را در موقعيتي قرار دادم كه هر روز نياز بيشتر به تأييد و توجه اطرافيان داشتم.آيا اين رفتار شبيه كارهايي نيست كه در دوران اعتياد ميكردم؟آيا مطرح بودن و مورد توجه قرار گرفتن در من تبديل به يك نياز شده است؟ آيا قصدمن از دوستي و محبت و راهنمايي كردن كساني كه تازه به برنامه آمدهاند نوي خودنمايي نيست؟پرودگارا، مرا ياري كن تابا رها كردن وسوسه مطرح بودن و مورد تأييد ديگران بودن،پيوندهاي خود رابا گذشته پاره كنم.آيا من با بزرگنمايي كارهايي كه انجام ميدهم درصدد فريب خود و ديگران هستم؟آيا من ميتوانم كه خود را همانگونه كه هستم با ديدي واقع بينانه بپذيرم و به خوداحترام بگذارم؟
«براي جلب احترام ديگران اول بايد بخود احترام بگذارم»
من در تظاهر كردن به نمايش گذاشتن شخصيتي كاذب مهارت فراوان داشتم. گاهياوقات توجه ديگران را به قسمتهايي از شخصيتم كه به نظر جالب ميرسيد جلبميكردم و با بزرگ كردن كارهايي كه انجام داده بودم سعي در جلب توجه ديگران وكسب نظر مساعد آنها ميكردم. حتي در دوران بهبودي در برنامه با ادامه اين روشخود را در موقعيتي قرار دادم كه هر روز نياز بيشتر به تأييد و توجه اطرافيان داشتم.آيا اين رفتار شبيه كارهايي نيست كه در دوران اعتياد ميكردم؟آيا مطرح بودن و مورد توجه قرار گرفتن در من تبديل به يك نياز شده است؟ آيا قصدمن از دوستي و محبت و راهنمايي كردن كساني كه تازه به برنامه آمدهاند نوي خودنمايي نيست؟پرودگارا، مرا ياري كن تابا رها كردن وسوسه مطرح بودن و مورد تأييد ديگران بودن،پيوندهاي خود رابا گذشته پاره كنم.آيا من با بزرگنمايي كارهايي كه انجام ميدهم درصدد فريب خود و ديگران هستم؟آيا من ميتوانم كه خود را همانگونه كه هستم با ديدي واقع بينانه بپذيرم و به خوداحترام بگذارم؟
«براي جلب احترام ديگران اول بايد بخود احترام بگذارم»
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست