2013-11-08، 08:45
يك دعاي زيباBeautiful Prayer
از خدا خواستم عادتهاي زشت را تركم بدهد.
خدا فرمود:خودت بايد آنها را رها كني.
I asked god to take away my habit
God said, no
It is not for me to take away, but for you to give it up
از او درخواست كردم فرزند معلولم را شفا دهد.
فرمود: لازم نيست، روحش سالم است؛
جسم هم كه موقت است.
I asked god to make my handicapped child whole
God said, no
body is only temporary
از او خواستم لااقل به من صبر عطا كند.
فرمود: صبر، حاصل سختي و رنج است.
عطاكردني نيست، آموختني است.
I asked god to grant me patience
God said, no
Patience is a byproduct of tribulation
It isn't granted, it is learned
گفتم: مرا خوشبخت كن.
فرمود: نعمت از من خوشبخت شدن از تو.
I asked god to give me happiness
God said, no
I give you blessings
happiness is up to you
از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نكند.
فرمود:
رنج از دلبستگيهاي دنيايي جدا و به من نزديکترت ميكند.
I asked god to spare me pain
God said, no
Suffering draws you apart from worldly cares and brings you closer to me
از او خواستم روحم را رشد دهد.
فرمود: نه تو خودت بايد رشد كني.
من فقط شاخ و برگ اضافيات را هرس ميكنم تا بارور شوي.
I asked god to make my spirit grow
God said, no
You must grow on your own
But I will prune you to make you fruitful
از خدا خواستم كاري كند كه از زندگي لذت كامل ببرم.
فرمود: براي اين كار من به تو زندگي دادهام.
I asked god for all things that I might enjoy life
God said, no
I will give you life, so that you may enjoy all things
از خدا خواستم كمكم كند همانقدر كه او مرا دوست دارد، من هم ديگران را دوست بدارم.
خدا فرمود: آها، بالاخره اصل مطلب دستگيرت شد!
I asked god to help me love others, as much as He loves me
God said: Ahah, finally you have the idea
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست