مفهوم غیر قابل اداره برای من چیست؟
|
امتیاز موضوع:
26-مفهوم غیر قابل اداره برای من چیست؟
|
سپاس شده توسط: NASIB ، sadaf ، mohsen..yazd ، sepahrad ، mahla
2013-11-07، 09:29
تمام ان چیزهای را که در اختیار ماست و ادارهای ان به عهد هی ماست به واسطه ی مصرف مواد واعتیاد فعال از دست می دهیم و زندگی را غیر قابل اراده می کنیم
یعني توانای کنترل پیزهای که به ماربط دارد را به مرور از دست می دهیم نداشتن مدیریت در زندگی بی مسولیتی بی برنامه گی باعث اداره نشدن زندگی می شود امروز پی برده ایم .نیروی به اسم وسوسه که از من قوی تر است ارادی زندگی را از دست من خارج می کند ما گاهی در مقابل احساساتمان هم عاجز هستیم ونمی توانیم انها را اداره نمایم . در ان صورت غیر قابل مهار وکنترل می شود
تالار گفتمان انجمن بانیان بهبودی
سپاس شده توسط: NASIB ، as57jafar ، sadaf ، زينب ، داشمهدي ، احمد ش ، rezaahmadi222 ، mohsen..yazd ، sepahrad ، mahla
2014-02-27، 02:40
غیر قابل اداره بودن عاطفی:که شدیدا ضربه پذیر بودم جسمی:شدیدا به مواد وابسته شده بودم روحی:از لحاظ روحی بهم ریخته تر از قبل شده بودم زندگی:معنی زندگی از بین رفته بود و فقط نفس میکشیدم بیرونی:وضع و قیافه ظاهری از بین رفته بود و روابطم به همه دچار مشکل شده بود
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست
سپاس شده توسط: as57jafar ، sadaf ، احمد ش ، rezaahmadi222 ، mohsen..yazd ، sepahrad ، mahla
2014-03-08، 07:01
غیر قابل اداره :
نداشتن اختیار و انتخاب وازدست دادن قابلیت کنترل -------شامل دو قسمت درونی و بیرونی میشود که قسمت بیرونی از سوی دیگران هم قابل تشخیص است مثل اخراج آشفتگی ظاهر و ناهنجاریهای رفتاری --ولی قسمت درونی در ابتدا فقط توسط شخص تشخیص داده میشود مثل هجوم یکسری احساس ناشناخته و افکارهای آنچنانی که نمیتوان بدون مصرف با آن روبرو شد و متاسفانه اکثر ما در این برهه انکار میکنیم پس از پاکی هم چنانچه الگوهای رفتاری قدیم را از سر بگیریم با خودمحوری و خودخواهی زندگی ما دوباره از کنترل خارج شده و غیر قابل اداره خواهد شد. سپاس شده توسط: sadaf ، NASIB ، احمد ش ، rezaahmadi222 ، mohsen..yazd ، sepahrad ، mahla
2014-08-29، 02:25
غیر فابل اداره بودن بعنی از دست خارج شدن کنترل و اداره ی چیزی .بیماری اعتیاد باعث شده که نیرویی محرکه من در زندگی از اراده ام خارج شود وهیچ کنترلی در قبال آن نداشته باشم مثل رفیق بازی "کلوپ بازی"تایید طلبی و ...لذاافکار احساس و گفتار من به نوعی خارج از کنترل خودم بوده واین موضوع پیامد های منفی در زندگی من ایجاد کرده و میکند...
الهی بینایی ده که در چاه نیفتیم...
سپاس شده توسط: NASIB ، احمد ش ، rezaahmadi222 ، mohsen..yazd ، sepahrad ، sadaf ، mahla ، اسماعیل
2014-09-25، 05:54
...من در مقابل بیماری اعتیادم ناتوان بودم هستم چه با مواد و چه بدون مواد قاد ربه زندگی و لذت بردن نبودم از نظر زندگی فردی روح .جسم .روان وعواطف غیر قابل اداره بود یعنی در اداره اختیار در دست من نبود و کنترلی روی وجود خودم نداشتم جایی که احساس می کردم کنترل دارم تحت تاثیر مواد بود اگر مواد مصرف می کردم عاطفه و احساساتم را بروز می دادم در زمان خماری جسم من غیر قابل اداره بود هیچ اختیاری روی جسم خود نداشتم حتی نمی توانستم راه بروم و یا مسئولیت های فردی را انجام بدهم .زندگی خانوادگی هم غیر قابل اداره شده بود .روی زندگی اختیار اداره نداشتم و نمی توانستم مسئولیت خانوادگی ام را انجام بدهم .از نظر اجتماعی هم از جمع دور و منزوی شده بودم تمام کارهایم خارج از منطق بود با احساسات و افکارم نمی توانست کنار بیایم کار هایم را به صورت گزینشی انتخاب می کردم ونه از روی اولویت
"اندکی صبر سحر نزدیک است"
سپاس شده توسط: NASIB ، احمد ش ، rezaahmadi222 ، mohsen..yazd ، sepahrad ، sadaf ، mahla ، اسماعیل
2015-02-06، 09:12
منم در ابتدا منظور این سوال را متوجه نشدم، چون توهم من میدانم و من میفهمم و من میتوانم را بشدت داشتم و با این طرز تفکر به برنامه آمدم و فکر میکردم در برنامه معتادان گمنام مواد مخدر را از من میگیرند و پس از مدتی دوباره به بازار کار و محیط خانواده و اجتماع باز خواهم گشت و اینبار بدون مصرف مواد مخدر همه چیز را تحت کنترل و اداره خودم در خواهم آورد. من مشکل مواد مخدر داشتم و این توهم را به مدت سه ماه داشتم و پس از شرکت در برنامه و نود روز نود جلسه و شنیدن تجربیات دوستان همدردم در مشارکتهایشان، تازه فهمیدم که منظور غیرقابل اداره چیست. من چهل و پنج سال مغز خودم را در کشتزار بیماری چرانیده بودم و بجای اینکه من روی مغزم تسلط داشته باشم، مغزم که بشدت بیمار و خطرناک است. تمام اختیارات و عواطف و احساساتم را تحت اختیار خودش قرار داده است و به راحتی آبخوردن قادر است من و زندگیم را نابود کند. من در این مدت از مغز بیمارم کاملاً غافل بودم و گذاشته بودم جولان بدهد و چندین بار زندگیم را به نابودی کشانده بود و همین مغز هنوز هم مانند شکم خالی قارت و قورت و ادعا میکند. من با این مغز بیمار قادر به اداره و جمع و جور کردن آشفتگی و اداره کردن زندگیم نیستم و باید بر خلاف میل این مغز مخربم در هرکاری با راهنمایم مشورت کنم.
2020-11-06، 08:21
26-زمانی که حق انتخابم رو ازدست بدم ونتونم به وظایفم عمل کنم واین مفهوم از 2جنبه قابل بررسی است 1-درونی که شامل انکاراحساسات نامتعادل بودن وسوسه خودمحوری احساس پوچی داشتن بیهودگی نداشتن هدف وبرنامه احساس تنهایی شدید تفکرات بیمارگونه درتوهم به سربردن وبی ثباتی عاطفی ومعنوی وروحانی و2-بیرونی مثل:زندان رفتن خسارتهای مالی وجانی زدن آشفتگی ظاهری لاغری وکثیفی وترس دیگران ازدیدن ما ورفتارهای بیمارگونه و...زمانی که رفتاروگفتارواحساساتم تحت تاثیرمرضم قرارمیگیره زندگیم غیرقابل اداره شده ومدیریت اون ناشی از وسوسه اجبارورفتارهای بیمارگونه وخودمحورانه ام قرار میگیره وقتی من تحت فرمان عادتهای بدم قرارمیگیرم زندگیم غیرقابل اداره میشه ودچارتصمیم گیریهای نادرست واستفاده غیرصحیح ازحق انتخابم میشوم مفهوم غیرقابل اداره برای من: عدم قابلیت اشتغال آوارگی تخریب وترورشخصیتی خودم وخانوادم منزوی بودن عدم ارتباط با دیگران رفتار وتفکرنادرست عدم تصمیم گیری ونداشتن تعادل ...باازدست دادن حق انتخاب واجباربه مصرف ودرموردافکاررفتاروروابطمون نتونیم درست تصمیم بگیریم زندگیمون غیرقابل اداره میشود.بااداره کردن درون بیرون هم ساماندهی میشود?
|
|
موضوعهای مشابه… | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
1-مفهوم بیماری اعتیاد چیست؟ | mehdiast | 29 | 60,121 |
2021-07-19، 01:16 آخرین ارسال: هیچ |
|
68-درک من از قدم یک چیست؟ | mehdiast | 8 | 53,098 |
2020-11-07، 03:39 آخرین ارسال: amirjavadi |
|
66-چرا برای ادامه بهبودی لازم است بیماریم را بپذیرم؟ | mehdiast | 10 | 19,584 |
2020-11-07، 03:37 آخرین ارسال: amirjavadi |
|
56-چه چیزی در بهبودیم شنیده ام که برای باور کردنش مشکل داشته | mehdiast | 7 | 27,519 |
2020-11-07، 02:45 آخرین ارسال: amirjavadi |
|
47-آیا از مفهوم تسلیم شدن می ترسم.از چه چیز آن؟ | mehdiast | 7 | 18,822 |
2020-11-07، 03:29 آخرین ارسال: amirjavadi |
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 6 مهمان