2013-10-11، 03:45
برداشت قدم ۸
بعدازکارکرد قدم هفت وتجربه جدید در مسیر بهبودی ودیدن نتایج مثبت ان درکردار ورفتار واز همه مهمتر باز شدن اخمهایم.قرار شد رابطه قطع شده ام را با جامعه پیوند بزنم وجامعه ومردم را از تغییر دیدگاهم با خبر کنم وبگم که من هم دوست دارم زندگی کنم وبگذارم دیگران هم زندگی کنند.برای این کار باید چند کار مهم انجام میدادم .قرار شد باز طبق اصول قدم یک عمل کنم یعنی اقرار وپذیرش وداشتن صداقت باخودرااز دوباره تمرین بکنم وخودم را باز در مسیر بهبودی محک بزنم. یادم هست همیشه اروز میکردم کاشکی از دوباره متولد میشدم وبا داشتن تجربیاتی که دارم انطور که دلم میخواست زندگی کنم .شاید این قدم تونست به من کمک کنه که خودم را در این مسیر قرار بدم .دراین مسیر باز قرار شد من چگونگی خسارتها را دار بیارم وکاری به نقش دیگران وسهم انها نداشته باشم باز هم نقش کلیدی راهنما در این قدم خیلی واضح وپررنگ دیده میشود چون من ادمی هستم که معمولا خواسته یا ناخواسته خود فریبی میکنم وخیلی وقتها هم در اینده وبا ترسهایم زندگی میکنم به همین دلیل بدم نمیاد که بخواهم بعضی از چیزها را اقرار نکنم ولی مسئله اصلی این است که باز من دنبال حل یک معمای دیگر در زندگیم هستم.واین قدم بمن برای حل این معما کمک فراوانی میکند.بانوشتن خسارتها در واقع دارم خودم را برای زندگی جدید اماده میکنم .
بعدازکارکرد قدم هفت وتجربه جدید در مسیر بهبودی ودیدن نتایج مثبت ان درکردار ورفتار واز همه مهمتر باز شدن اخمهایم.قرار شد رابطه قطع شده ام را با جامعه پیوند بزنم وجامعه ومردم را از تغییر دیدگاهم با خبر کنم وبگم که من هم دوست دارم زندگی کنم وبگذارم دیگران هم زندگی کنند.برای این کار باید چند کار مهم انجام میدادم .قرار شد باز طبق اصول قدم یک عمل کنم یعنی اقرار وپذیرش وداشتن صداقت باخودرااز دوباره تمرین بکنم وخودم را باز در مسیر بهبودی محک بزنم. یادم هست همیشه اروز میکردم کاشکی از دوباره متولد میشدم وبا داشتن تجربیاتی که دارم انطور که دلم میخواست زندگی کنم .شاید این قدم تونست به من کمک کنه که خودم را در این مسیر قرار بدم .دراین مسیر باز قرار شد من چگونگی خسارتها را دار بیارم وکاری به نقش دیگران وسهم انها نداشته باشم باز هم نقش کلیدی راهنما در این قدم خیلی واضح وپررنگ دیده میشود چون من ادمی هستم که معمولا خواسته یا ناخواسته خود فریبی میکنم وخیلی وقتها هم در اینده وبا ترسهایم زندگی میکنم به همین دلیل بدم نمیاد که بخواهم بعضی از چیزها را اقرار نکنم ولی مسئله اصلی این است که باز من دنبال حل یک معمای دیگر در زندگیم هستم.واین قدم بمن برای حل این معما کمک فراوانی میکند.بانوشتن خسارتها در واقع دارم خودم را برای زندگی جدید اماده میکنم .
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه