2014-09-15، 11:00
قطع وابستگی با عشق.....
زندگی کردن با یک معتاد در حال مصرف،پراز دغدغه است. وقتی که برای آسایش و امنیت افراد دیگر حس نادرستی از مسئولیت پذیری در سر دارم ،وقتی توسط عقل و رفاه من تاثیر منفی گرفته، وقتی بخاطر مهمانی رفتن او خودم را دلواپس و بی خواب می بینم،وقتی نگرانم که ممکن است حرف اشتباهی بگویم و"باعث"رفتن او از خانه بشوم، وتا زمانی که اینگونه باشم،قطع وابستگی را تمرین نمی کنم. به وسیله قطع وابستگی با عشق،می توانم احساس مسئولیت نسبت به رفتار وآسایش بیمار را کنار بگذارم. در نارانان یاد گرفته ام که اعتیاد یک بیماری است واین تقصیر من نیست!من باعث آن نبودم!نمی توانم کنترلش کنم ونمی توانم درمان کنم. پی برده ام با تمرین قطع وابستگی است که،می توانم خودم را از احساس گناه ومسئولیت پذیری نابه جا،تسکین داده و آرام کنم. قطع وابستگی ابزاری است که می توانم برای جدا کردن خودم از ترس ،آشفتگی و مسئولیت نابجا،که نتیجه زندگی با اعتیاد فعال است ،استفاده کنم.
زندگی کردن با یک معتاد در حال مصرف،پراز دغدغه است. وقتی که برای آسایش و امنیت افراد دیگر حس نادرستی از مسئولیت پذیری در سر دارم ،وقتی توسط عقل و رفاه من تاثیر منفی گرفته، وقتی بخاطر مهمانی رفتن او خودم را دلواپس و بی خواب می بینم،وقتی نگرانم که ممکن است حرف اشتباهی بگویم و"باعث"رفتن او از خانه بشوم، وتا زمانی که اینگونه باشم،قطع وابستگی را تمرین نمی کنم. به وسیله قطع وابستگی با عشق،می توانم احساس مسئولیت نسبت به رفتار وآسایش بیمار را کنار بگذارم. در نارانان یاد گرفته ام که اعتیاد یک بیماری است واین تقصیر من نیست!من باعث آن نبودم!نمی توانم کنترلش کنم ونمی توانم درمان کنم. پی برده ام با تمرین قطع وابستگی است که،می توانم خودم را از احساس گناه ومسئولیت پذیری نابه جا،تسکین داده و آرام کنم. قطع وابستگی ابزاری است که می توانم برای جدا کردن خودم از ترس ،آشفتگی و مسئولیت نابجا،که نتیجه زندگی با اعتیاد فعال است ،استفاده کنم.
دوست داشتن دل می خواهد نه دلیل