2013-11-29، 06:35
بسیار پرمشغله 21 فروردین
«از آنچه میآموزیم باید استفاده کنیم، وگرنه صرف نظر از مدت زمان پاکی خود آن را از دست میدهیم.»
کتاب پایه
v
پس از گذراندن مدتی از دوران پاکی خود، برخی از ما تمایل داریم مهمترین اولویت خود را فراموش کنیم. یکبار در هفته یا کمتر میگوییم: «امشب مجبورم به جلسه بروم...» درگیر مسائل دیگری شدهایم که مطمئناً مهم هستند، ولی نه بیشتر از ادامه شرکت ما در معتادان گمنام.
این امر به تدریج اتفاق میافتد. شغل پیدا میکنیم. مجدداً به خانواده خود ملحق میشویم. فرزندان را بزرگ میکنیم، سگ ما مریض است و احتیاج به مداوا دارد یا امشب قرار است به مدرسه برویم. خانه به نظافت نیاز دارد. چمن اطراف خانه باید کوتاه شود. باید تا دیروقت کار کنیم. خسته هستیم. امشب نمایش خوبی بر روی صحنه تئاتر اجرا میشود. ناگهان متوجه میشویم با راهنما تماس نگرفتهایم، در جلسه شرکت نکردهایم، با تازهواردی صحبت نکردهایم یا حتی مدتی است با خداوند راز و نیاز نکردهایم.
در این موقع چه کار باید کنیم؟ خب، یا میثاق خود را نسبت به بهبودی تجدید میکنیم و یا به پرمشغله بودن در دوران بهبودی ادامه میدهیم تا اینکه اتفاقی روی دهد و زندگی ما غیر قابل اداره شود. کاملاً یک انتخاب است! بهترین شانس ما این است که بیشتر انرژی خود را در جهت حفظ اساس بهبودی خود که زندگی ما بر آن استوار است، صرف کنیم. این اساس هر چیز دیگر را ممکن میسازد و اگر نسبت به هر چیز دیگر مشغولیت زیادی پیدا کنیم، مطمئناً از هم خواهد پاشید.
v
فقط برای امروز: نمیتوانم در دوران بهبودی خود بسیار پرمشغله باشم. امروز کاری را انجام میدهم که موجب حفظ بهبودیام شود.
«از آنچه میآموزیم باید استفاده کنیم، وگرنه صرف نظر از مدت زمان پاکی خود آن را از دست میدهیم.»
کتاب پایه
v
پس از گذراندن مدتی از دوران پاکی خود، برخی از ما تمایل داریم مهمترین اولویت خود را فراموش کنیم. یکبار در هفته یا کمتر میگوییم: «امشب مجبورم به جلسه بروم...» درگیر مسائل دیگری شدهایم که مطمئناً مهم هستند، ولی نه بیشتر از ادامه شرکت ما در معتادان گمنام.
این امر به تدریج اتفاق میافتد. شغل پیدا میکنیم. مجدداً به خانواده خود ملحق میشویم. فرزندان را بزرگ میکنیم، سگ ما مریض است و احتیاج به مداوا دارد یا امشب قرار است به مدرسه برویم. خانه به نظافت نیاز دارد. چمن اطراف خانه باید کوتاه شود. باید تا دیروقت کار کنیم. خسته هستیم. امشب نمایش خوبی بر روی صحنه تئاتر اجرا میشود. ناگهان متوجه میشویم با راهنما تماس نگرفتهایم، در جلسه شرکت نکردهایم، با تازهواردی صحبت نکردهایم یا حتی مدتی است با خداوند راز و نیاز نکردهایم.
در این موقع چه کار باید کنیم؟ خب، یا میثاق خود را نسبت به بهبودی تجدید میکنیم و یا به پرمشغله بودن در دوران بهبودی ادامه میدهیم تا اینکه اتفاقی روی دهد و زندگی ما غیر قابل اداره شود. کاملاً یک انتخاب است! بهترین شانس ما این است که بیشتر انرژی خود را در جهت حفظ اساس بهبودی خود که زندگی ما بر آن استوار است، صرف کنیم. این اساس هر چیز دیگر را ممکن میسازد و اگر نسبت به هر چیز دیگر مشغولیت زیادی پیدا کنیم، مطمئناً از هم خواهد پاشید.
v
فقط برای امروز: نمیتوانم در دوران بهبودی خود بسیار پرمشغله باشم. امروز کاری را انجام میدهم که موجب حفظ بهبودیام شود.
هر که مرا حرفی بیاموزد٬ مرا بنده خویش قرار داده است.