2013-11-22، 09:56
11 آذر بهبودی: اولین اولویت ما
«باید بهبودی خود را در رأس قرار دهیم و ترتیب اولویتهای خود را حفظ کنیم.»
کتاب پایه
v
قبل از آمدن به NA، از بهانههای بسیاری برای توجیه مصرف مواد استفاده میکردیم: «او بر سر من فریاد کشید.» «او چنین گفت.» «همسرم مرا ترک کرد.» «من اخراج شدم.» از این بهانهها استفاده میکردیم تا برای حل مشکل مواد خود درخواست کمک نکنیم. باید میفهمیدیم که تا وقتی به مصرف مواد ادامه دهیم، این مسائل همچنان ادامه دارد. تنها وقتی بهبودی را در رأس اولویتهای خود قرار دادیم، این وضعیتها شروع به تغییر کرد.
ممکن است امروز نیز به همین رفتار گرایش داشته باشیم و برای عدم حضور در جلسات و خدمت بهانه بیاوریم. بهانههای امروز ما ممکن است ماهیت متفاوتی داشته باشد: «نمیتوانم بچههای خود را تنها بگذارم.» «از مرخصی خسته شدهام.» «باید این پروژه را انجام دهم تا بتوانم رییس خود را تحت تأثیر قرار دهم.» اما هنوز هم اگر بهبودی را اولین اولویت خود قرار ندهیم، احتمالاً دیگر مجبور به نگرانی درباره این بهانهها نخواهیم بود. اگر دچار لغزش شویم، فرزندان، مرخصی و شغل دیگر در زندگی ما نخواهند بود.
بهبودی باید در اولویت باشد. شغل داشته باشیم یا نداشته باشیم، رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم، در هر حال باید در جلسات حضور یابیم، قدمها را کار کنیم، با راهنمای خود تماس بگیریم و در خدمت خداوند و دیگران باشیم. اعمال ساده مزبور این امکان را برای ما فراهم میکنند که مرخصی، خانواده و رؤسایی داشته باشیم تا بتوانیم درباره آنها احساس نگرانی کنیم. بهبودی اساس زندگی ماست و هر چیز دیگر را ممکن میسازد.
v
فقط برای امروز: ترتیب اولویتهای خود را حفظ میکنم. بهبودی در فهرست من شماره یک است.
«باید بهبودی خود را در رأس قرار دهیم و ترتیب اولویتهای خود را حفظ کنیم.»
کتاب پایه
v
قبل از آمدن به NA، از بهانههای بسیاری برای توجیه مصرف مواد استفاده میکردیم: «او بر سر من فریاد کشید.» «او چنین گفت.» «همسرم مرا ترک کرد.» «من اخراج شدم.» از این بهانهها استفاده میکردیم تا برای حل مشکل مواد خود درخواست کمک نکنیم. باید میفهمیدیم که تا وقتی به مصرف مواد ادامه دهیم، این مسائل همچنان ادامه دارد. تنها وقتی بهبودی را در رأس اولویتهای خود قرار دادیم، این وضعیتها شروع به تغییر کرد.
ممکن است امروز نیز به همین رفتار گرایش داشته باشیم و برای عدم حضور در جلسات و خدمت بهانه بیاوریم. بهانههای امروز ما ممکن است ماهیت متفاوتی داشته باشد: «نمیتوانم بچههای خود را تنها بگذارم.» «از مرخصی خسته شدهام.» «باید این پروژه را انجام دهم تا بتوانم رییس خود را تحت تأثیر قرار دهم.» اما هنوز هم اگر بهبودی را اولین اولویت خود قرار ندهیم، احتمالاً دیگر مجبور به نگرانی درباره این بهانهها نخواهیم بود. اگر دچار لغزش شویم، فرزندان، مرخصی و شغل دیگر در زندگی ما نخواهند بود.
بهبودی باید در اولویت باشد. شغل داشته باشیم یا نداشته باشیم، رابطه داشته باشیم یا نداشته باشیم، در هر حال باید در جلسات حضور یابیم، قدمها را کار کنیم، با راهنمای خود تماس بگیریم و در خدمت خداوند و دیگران باشیم. اعمال ساده مزبور این امکان را برای ما فراهم میکنند که مرخصی، خانواده و رؤسایی داشته باشیم تا بتوانیم درباره آنها احساس نگرانی کنیم. بهبودی اساس زندگی ماست و هر چیز دیگر را ممکن میسازد.
v
فقط برای امروز: ترتیب اولویتهای خود را حفظ میکنم. بهبودی در فهرست من شماره یک است.