لذت زندگی در بخشش است . رهایی از کاستی ها ی خود که باعث میشود آزادی بیشتری در خدمت گذاری داشته باشم، زمینه را برای رشد فروتنی در من هموار میسازد. کاستی های خود را فروتنانه به خدا میسپارم تا به من در رفع آنها کمک کند. جوهر گام هفتم تواضع است.

تصمیم گیری را به خدا واگذار میکنم پس از اذعان به ناتوانی و تصمیم برای سپردن اراده و زندگی خود به خداوند، دیگر تصمیم گیری درباره اینکه کدام کاستی ها باید ازمیان برداشته شود یا این کار با چه ترتیبی و در چه بازه زمانی صورت میپذیرد بر عهده من نیست. از خدا میخواهم مشخص کند کدام کاستی های شخصیتی مانع خدمت من به او و دیگران میشود و متواضعانه از او میخواهم تا آنها را از میان بر دارد.

مشکل اصلی من خود محوری بود. در تمام طول زندگی ، دیگران برای من کار کرده بودند و من نه تنها این کار را وظیفه آنها  می دانستم بلکه نسبت به محبت هایشان ناسپاس بودم و از اینکه بیشتر برای من زحمت نمی کشیدند احساس ناراحتی  میکردم.من آکنده از خشم و رنجش و حس ترحم نسبت به خود بودم . به تدریج یاد گرفتم که کمک بدون چشم داشت به دیگران میتواند به من در غلبه بر این حس خود خواهی کمک کند.

اگر نسبت به کسانی که هنوز بیمار هستند غفلت ورزیم ،خطری دائم زندگی و سلامت عقل ما را تهدید خواهد کرد. من درد و رنج حاصل از مصرف بیش از اندازه الکل برای تمدد اعصاب و رهایی از ترس را تجربه کرده ام. من همچنین از سختی هشیاری و ترک الکل به خوبی آگاهم و امروز افراد ناشناسی را که بی سر و صدا و در گوشه ای پنهان  برای دردهای خود به الکل روی آورده اند فراموش نمی کنم. از قدرت برتر می خواهم تا با راهنمایی خود به من شجاعت لازم برای  اجرای اراده خود را عطا نماید و مهربانی و شفقت را در من تقویت کند.

گروه های انجمن باید کاملا مستقل از کمک های خارجی باشد. هنگام خرید به قیمت ها نگاه میکنم و اگر کالای مورد نیاز خود را پیدا کنم آن را میخرم  شرکت من در جلسات به این خاطر است که به آن نیاز دارم. ارزش آرامش درونی و هشیاری من چقدر است ؟ !

فداکاریهای شخصی برای اطمینان از وحدت اعضای انجمن لازم است.ما این کار را به خاطر عشق به خدا و یکدیگر انجام میدهیم. در دوران مصرف الکل ، خود کفایی از طریق کمک های خودم هیچ وقت یکی از نقاط قوت من به حساب نمی آمد. عشق به خدا و خلق او هدف من در زندگی شده بود و در برابر آن هیچ چشم داشتی ندارم . اکنون دریافته ام که بخشش بدون چشم داشت در واقع روش خدا برای تجلی وجود متعالی خود را از طریق من است.

بگذارید در برابر این تصور مغرورانه مقاومت کنیم که چون خداوند مارا در یک حوزه خاص توانمند کرده است ، ماتبدیل به مجرای الهام برای اعطای فضل خداوند به دیگران شده ایم. گروه الکلی های گمنام باهدف کمک به افرادالکلی برای رسیدن به هشیاری به وجود آمده است.خواه بزرگ یاخواه کوچک ،قدیمی یا تازه تاسیس ویا در قالب سخرانی ،بحث ومطالعه هرگروه یک دلیل اصلی برای ادامه کار دارد: رساندن پیام خود به الکلی هایی که هنوز در درد و رنج به سر میبرند.

زمانی که الکلی قهاری بودم ، همیشه به دنبال اعانه و کمک های دیگران بودم. قبل از هشیاری تنها چیزی که از آن حمایت میکردم عادت مصرف الکل بود. اکنون ، تلاش های من تجلی یک لبخند ، یک واژه  محبت آمیز و مهربانی شده اند. دریافتم که باید مسئولیت کارهای خود را برعهده بگیرم و به دوستان جدیدم اجازه همراهی با  خود را بدهم زیرا از طریق انجام برنامه دوازده گام و دوازده سنت ، هیچ گاه اینقدر خوب نبوده ام.

برای اولین بار میتوانم مسئولیت پذیر باشم زیرا حق انتخاب دارم. میتوانم اصول کنار آمدن با مشکلات زندگی روزانه را از طریق  مشارکت در ( کسب و کار ) الکلی های گمنام یاد بگیرم . از طریق خود کفایی میتوانم دین خود را به انجمن پرداخت کنم انجمن  دین عظیمی به گردن من دارد و پرداخت این دین نه تنها اطمینان از عدم مصرف دوباره الکل دارد را میطلبد، بلکه تضمین میکند  گروه الکلی های گمنام زمان نوه های من نیز وجود خواهد داشت.

دعا برای تمام فصول خداوندا به ما آرامش برای پذیرفتن مسائلی که قادر به تغییر آن نیستیم ، ...........................................................................شجاعت​ برای تغییر مسائلی که قادر به آن هستیم  ................................................................................​................................و درایت لازم برای تمییز بین این دو عنایت فرما. قدرت اعجاب انگیز این دعا بدین خاطر است که سادگی و زیبایی آن همانند انجمن است گاهی اوقات در زمان خواندن آن با مشکل مواجه میشوم ولی اگر بخش مشکل آفرین را به دقت بررسی کنم پاسخ سوال خود را درمیابم.