2013-11-01، 01:50
دیگر کسی مرا صدا نخواهد کرد
بعد از این منم و یک سکوت جاوید
با حسرتی به بلندای یک تجربه تلخ
با سنگینی غصه هایی که به فلک سر زده
و کینه ای که از سرنوشت در وجودم غوغا نموده
و نفرتی که از زندگی در من به اوج رسیده
دیگر کسی نام مرا فریاد نخواهد کرد
خاموش و مسکوت
همچون گذشته ای شیرین و به مسکوت نشسته
و آینه ای تاریک
می روم فراموش کنم که فراموش شده ام
و خسته تر از همیشه به آغازی بی آغاز رسیده ام
می روم با دستهایی رنگین از تمنا… به عشق نابودی
تا همچون اسیری سرکش و پر ادعا… سر به تیغ تقدیر سپارم
و مردن را در زنده بودن تجربه کنم
بعد از این منم و یک سکوت جاوید
با حسرتی به بلندای یک تجربه تلخ
با سنگینی غصه هایی که به فلک سر زده
و کینه ای که از سرنوشت در وجودم غوغا نموده
و نفرتی که از زندگی در من به اوج رسیده
دیگر کسی نام مرا فریاد نخواهد کرد
خاموش و مسکوت
همچون گذشته ای شیرین و به مسکوت نشسته
و آینه ای تاریک
می روم فراموش کنم که فراموش شده ام
و خسته تر از همیشه به آغازی بی آغاز رسیده ام
می روم با دستهایی رنگین از تمنا… به عشق نابودی
تا همچون اسیری سرکش و پر ادعا… سر به تیغ تقدیر سپارم
و مردن را در زنده بودن تجربه کنم
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم