فيروزآباد » در سمتِ غربِ « فرومد » قرار دارد ، قديمي ترين نسخه اي كه در دست است و از مجاورتِ « فريومد » و « فيروزآباد » سخن مي گويد « تاريخ بيهق » است . آنجا كه نوشته است :
« اين ناحيت را دوازده قسمت نهاده اند [ و ] هر قسمتى را ربعى نام كرده ... ( يازدهم ربع فريومد ) و اين فريومد ، و اسحاق آباد ، و فيروزآباد ، و نهاردان ، و غير آن بود . » [ تاريخ بيهق ، ص34 و 39 ]
و در همان « تاريخ بيهق » نوشته شده است : « سيّد اجلّ ابويعلى زيد در فريومد متوطّن شد ، و آن ربع به مكانِ او مزيّن گشت ، توفّى فى اصفهان سنة سبع و اربعين و اربعمائة ، و او به اختيارى نجومى از ديه فريومد برفته بود ، چون به ديه فيروزآباد رسيد بشارتِ ولادتِ فرزندِ خويش « سيّد اجلّ زاهد فخرالدّين ابوالقاسم » شنيد ، برفت و او را نديد . و « سيّد اجلّ ابوالقاسم » فرزندِ او در زُهدِ و بزرگوارى يگانه عصر بود . » [ تاريخ بيهق ، ص59 ـ 58 ]
اين گزارش مربوط به قرنِ پنجم هجري است چون همانطور كه در گزارش آمده « ابويعلي زيد » در سال 447 در اصفهان بدرود حيات گفته است .
يعني حدّاقل حدودِ ده قرن است كه « فريومد » و « فيروزآباد » مجاورِ هم هستند .
« اين ناحيت را دوازده قسمت نهاده اند [ و ] هر قسمتى را ربعى نام كرده ... ( يازدهم ربع فريومد ) و اين فريومد ، و اسحاق آباد ، و فيروزآباد ، و نهاردان ، و غير آن بود . » [ تاريخ بيهق ، ص34 و 39 ]
و در همان « تاريخ بيهق » نوشته شده است : « سيّد اجلّ ابويعلى زيد در فريومد متوطّن شد ، و آن ربع به مكانِ او مزيّن گشت ، توفّى فى اصفهان سنة سبع و اربعين و اربعمائة ، و او به اختيارى نجومى از ديه فريومد برفته بود ، چون به ديه فيروزآباد رسيد بشارتِ ولادتِ فرزندِ خويش « سيّد اجلّ زاهد فخرالدّين ابوالقاسم » شنيد ، برفت و او را نديد . و « سيّد اجلّ ابوالقاسم » فرزندِ او در زُهدِ و بزرگوارى يگانه عصر بود . » [ تاريخ بيهق ، ص59 ـ 58 ]
اين گزارش مربوط به قرنِ پنجم هجري است چون همانطور كه در گزارش آمده « ابويعلي زيد » در سال 447 در اصفهان بدرود حيات گفته است .
يعني حدّاقل حدودِ ده قرن است كه « فريومد » و « فيروزآباد » مجاورِ هم هستند .
« ناصرالدّین شاه » در برگشت از مشهد به « صدرآباد » که رسیده چُنین نوشته است : « طرفِ دستِ راست نیز جُلگه است و به مسافتِ نیم فرسنگ منتهی به کوههای سیاه کوتاه می شود که پشتِ این کوهها محال فُرومد و فیروزآباد و استربد است که محالِ مزبور هم از مضافاتِ شاهرود و بسطام است.»
آن گونه كه « ابن يمين فريومدي » در مقدّمه ديوانش گزارش داده در سيزدهم صفر 743 هجري قمري در جنگِ خواف در مصافِ وجيه الدّين مسعود ( دومين حاكم سربداران ) با لشكرِ هَرات (حسين كرت) ابن يمين « اسير » شده ، ديوانِ شعرش گُم شده ، و « شيخ حسن جوري » كُشته شده است . آرامگاهِ ابن يمين اكنون در « فرومد » و آرامگاهِ شيخ حسن جوري بر روي تپّه اي ، كنار تپّه جور و در مجاورتِ قناتِ جور مُشرف بر « فيروزآباد » مي باشد .
در « کتابچه شاهرود و بسطام » که به سال 1296 به سفارش اعتماد السّلطنه نگاشته شده ؛ کربلایی حسین دِه ملّایی در موردِ « فيروزآباد » نوشته است : « بُعد مسافت از اینجا تا قریة فُرومد دو فرسخ می شود و تا عبّاس آباد چهار فرسخ و تا مزینان پنج فرسخ و تا قریه شفیع آباد که اوّل خاک جُوِین است چهار فرسخ است .
سه قلعه است متّصل به یکدیگر ، چندان فاصله ای ندارند . قلعه اوّلی که قریه فیروزآباد بوده باشد و از قدیم الایّام همین قلعه بوده که از اینجا به جهت زرع و مهمّات دیگر خود به آنجا رفته ، از اهالی و سکنه اینجا ، آن دو قلعه را ساخته اند و نشیمن دارند وقوعیّت قلعه در گودی اتّفاق افتاده . »
مرحوم دكتر ايرج افشار نوشته است : « بامداد ، آفتاب سرنزده ، عازم دیدار قبر شیخ حسن جوری شدیم . مردم محلّ او را شیخ ابوالحسن هم نام می برند . مزار او بر کنار کِشت ها و باغهایی است که آن سوی « کال » فیروزآباد قرار دارد . اراضی آن سوی « کال » به نام همین شیخ حسن شُهرت یافته و از آب کاریز « جور » آبیاری می شود .
به قولِ احمد اقتداری از تصادفات است یا عجائبات که در فارس شهری به نام فیروزآباد هست و کنارش ویرانه های شهر جور ، در قومس هم آبادیای به نام فیروزآباد هست که قسمتی از اراضی آن جور نام داشته است . شاید نام نخستین آبادی « جور » بوده است ، به دلیل آنکه شیخ حسن سربداری به « جور » منسوب و مشهور بوده است نه به فیروزآباد .
قبر شیخ حسن گُنبدکی دارد رو به ویرانگی . بر سر پُشته ای است که مزار عمومی آبادی بوده است . قناتِ جور از کنار آن میگذرد . »
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه