2013-11-06، 07:45
قدم یازده
" ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه اگاهانه خود با خداوند ، بدان گونه که او را درک می کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای قدرت اجرایش شدیم ."
قدم یازدهم می گوید که ما دارای یک رابطه آگاهانه با خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم می باشیم و حال وظیفه ای که در پیش رو داریم ارتقائ آن است . ما رابطه اگاهانه خود با نیروی برتر و توسعه ان را از قدم دو اغاز کزدیم . در قدم سه اموختم که به ان نیرو جهت راهنمایی اعتماد کنیم و در روند کارکرد باقی دمها بارها و بارها به ان نیرو اتکاء نمودیم . هر بار کا از نیروی برتر کمک خواستیم ، در واقع رابطه خود را با ان نیرو مستحکم تر نمودیم . قدم یازده براین مسئله تکیه می کند که دست بلند کردن به سوی خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم یا اگر ساده تر بگوییم ، دعا کردن یکی از مؤثرترین راهها برای ایجاد رابطه با خداوند است . راه دیگری که در این قدم پیش روی ما گذاشته می شود مراقبه است . در این قدم لازم است که در مورد مفهومی که دعا و مراقبه برای ما دارد ، در خود کاوش کنیم . واطمینان حاصل کنیم که ان مفهوم انعکاس دهنده طریق روحانی ما می باشد .
" طریق روحانی "
قدم یازدهم این فرصت را برای ما بوجود می آورد تا بتوانیم طریق روحانی خود را پیدا کنیم یا اگر قبلاً به آن دست یافته ایم ، آ نرا پالایش کرده و ارتقاء دهیم . اقداماتی که ما در راه پیدا کرد طریق روحانی خود ، یا پالایش و ارتقاء آن انجام می دهیم و نوع پیمودن این طریق تا انداره زیادی به فرهنگ اجتماعی که در آن زندگی می کنیم ، تجرته گذشته ما با روحانیت و نیازه و شرایط شخصی ما بستگی دارد .
روحانیت ما از زمانی که به NA آمدیم در حال بسط و توسعه بوده است . روحانیت ما ، مثل خود ما دائم در حال تغییر است . محدوده ها و اماکن جدید ، افراد جدید ، و شرایط جدید همگی بر روی ما تأثیر دارند ، و روحانیت ما نیز باید نسبت به ان انعطاف داشته باشد
کاوش در روحانیت در قدم یازدهم ، تجربه ای عال یو درخشان است . ما در معرض ایده های جدید فراوانی قرار می گیریم و پی می بریم ک اکثر این ایده های جدید ، مستقیماًاز دانش ما از روحانیت سرچشمه می گیرند . با به وجود اوردن و توسعه یک چهارچوب مرجع در مرد روحانیت از طریق کارکرد ده قدم قبلی ، پی می بریم که بصیرت ما همگام با ظرفیت درکمام از اطلاعات جدید در مورد خود و دنیای اطراغمان ، رشد کرده است . کاوش در روحانیت بسیار وسیع است و ما ، هم از طریق تلاشهای مجدانه خود برای درک آن و هم از طریق اتفاقات و مسائل در زندگی دنیوی و خاکی خود ، به حقایقی در مورد خود دست می یابیم و چیز های جدید می اموزیم .
اکثر ما وقتی به NA امدیم ، پی بردیم که واقعاً لازم است تا خدای خود را عوض کنیم . بعضی از ما به چیزی اعتقاد داشتیم که خیلی مبهم اسمش ر خدا گذاشته بودیم ، ولی واقعاً چیزی دز مورد او نمی دانستیم جز اینکه او به دنبال انتقام از ما ست . ما احتمالاً مقداری از کار خود در قدم دو و سه را بر روی کشف ایده های ناسالم مان از نیروی برتر متمرکز کرده ایم ، و پس از آن سعی کردیم که آنها را با ایده های جدیدی از نیروی برتری که مهربان و بخشنده است جایگزین کنیم . برای اغلب ما ، این باور ساده که نیروی برتری داریم که شخص از ما مواظبت می کند ، کفایت می کرد تا قدمها را کار کنیم . ما احساس نیازی نسبت به توسعه و ارتقاء این ایده نمی کردیم .
اما به هر حال ایده های ما در حال توسعه بودند ، حتی بدون تلاش اگاهانه از طرف ما . هر تجربه ای در کارکرد قدمها نشانه ای از ذات نیروی برترمان را بیشتر احساس می کردیم تا انکه بخواهیم ، آنها را از لحاظ منطقی درک کنیم . اکثر ما ان لحظه ای که با راهمای خود نشستیم تا قدم پنجم خود را بخوانیم ، ناگهان مملو از این احساس شدیم که می توانیم به راهنمای خود و فرآیند کارکرد قدمها اطمینان داشته باشیم و اه کار خود ادامه دهیم و این درست لحظه ای بود که اکثر ما حضور نیروی برترمان را احساس می کردیم . این مورد بهمراه کاری که در قدم هشت و نه انجاک می دهیم ف بذر بالنده آگاهی از اراده نیروی برتر را در وجود ما می کارد .
· چه تجاربی در کارکرد قدمهای قبلی یا در مراحل دیگر زندگی داشته ام که اشارتی از چگونگی نیروی برتر برایم داشته اند ؟
· نیروی برتر من چه خصوصیاتی دارد ؟ ایا من هم می توانم از آن خصوصیات برای خود استفاده کنم ؟ آیا می توانم قدرت تبدیل شونده انها را تجربه کنم ؟
· درک من از نیروی برتر از هنگامی که به NA پیوستم ، چگونه تغییر کرده است ؟
این نشانه هادر مورد نیروی برتر احتمالاً فاکتورهای اصلی برای تعیین طریق روحانی ما می باشند . اکثر ما پی بردیم که طریق روحانی که از دوران کودکی برایمان بجا مانده بود با حقایقی که در حین کارکرد قدمها برایمان اشکار می شوند ، سازگاری ندارند . برای مثال اگر اکنون احساس می کنیم که خداوند بزرگ ، بی همتا ، و تی انتها است . اما در گذشته به ما قبولانده شده بود که خداوند محدود و محدودکننده است . دیگر به احتمال قوی دلمان نمی خواهد کهنیروی برتر به هر یک از ما به گونه ای شخصی نزدیک است و تک تک ما جداگانه اهمیت می دهد ، دیگر آ« سیستم اعتقادی که اورا بعنوان یک نیروی غربه ، ناشتاس و دور از دسترس معرفی می کند ، برایمان کار نمی کند .
در حالیکه بعضی از ما لازم می بینند که طریقه روحانی جدید برای خود برگزینند ، بعضی دیگر دقیقاً برعکس آن اعتقاد دارند و می گویند طریق روحانی که از کودکی به آن اعتقاد داشته اند به آنها کمک خواهد کرد تا درک عمیقتری از حقایقی که در حین کارکرد قدمها بر آنها آشکار شده ، پیدا می کنند . ممکن است ما از طریق کارکرد قدمها ، رنجشی را که از یک فلسفه یا نهاد مذهتی داشته ایم را درمان کرده و از بین برده باشیم و در نتیجه امکان برگشت به ان فلسفه یا نهاد فکری باز و با روشن بینی برای ما فراهم آمده باشد .برای بعضی دیگر دین و مکانهای مذهبی دوران کودکی بیشتر حالت پاتوق و یا جمعی که نسبت به آن رابطه ای احساسی داریم ، می باشد . در بهبودی د می یابیم که چگونه می توانیم از مذهب خود در راستای دستیابی به طریقی شخصی از روحانیت استفاده کنیم .
باز هم براین نکته اصرار می کنیم که نباید مذهب را با روحانیت اشتباه گرفت .در NA انها به هیچ وجه یکی نیستند . برنامه معتادان گمنام هم خود یک مذهب نیست . این برنامه یک سری اصول روحانی ارائه می کند و از یک سری مفاهیم مثل (( نیروی برتر )) و (( خداوند )) ویا (( نیروی برتر از خودمان )) بزای اعضاء صحبت می کند تا آنها بتوانند از این طریق راهی برای رهایی از اعتیاد فعال پیدا کنند . این اصول روحانی و مفهوم نیروی برتر می تواند با طریق روحانی خاصی که یک عضو خارج از NA دنبال می کند و یا به آن اعتقاد دارد همراه باشد ، و یا آن اعتقاد دارد همراه باشد، و یا اینکه این اصول روحانی و مفهوم نیروی برت می تواند خود طریقی روحانی برای اعضاء باشد . انتخاب با خود عضو است . بعضی از ما به این نقطه رسیده بودیم ولی خودمان هم نمی دانستیم که مذهب یا فلسفه ای که سالها پیرو آن بودیم جوابگوی مسائل ما نبود ، اما نمی توانستیم جایگزین بهتری نیز پیدا کنیم . برای کسانی که چنین تجرته ای داشته اند ، این نقطه آغاز مهمترین سفر زندگی انها خواهد بود : که ان جستجو برای راهی جهت درک نیروی برتر است . در این فرآیند به احتمال زیاد ما به همه اماکنی که در جامعه با روحانیت رابطه ای دارند سر می زنیم . ما احتمالاً کتابهای زیادی در مورد روحانیت و رشد شخصیتی مطالعه می کنیم و با افراد زیادی در این رابطه صحبت می کنیم . ما ممکن است برای مدتی به یک یا چند مکتب و فلسفه خاص رو می آوریم ، و بعد یکی را انتخاب کنیم ، یا شاید هیچ کدام را انتخاب نکنیم . کتاب چگونگی عملکرد می گوید که اغلب اعضاء ما گلچین و منتخبی از مکاتب و مذاهب مختلف را بعنوان روحانیت بر می گزینند . اگر این مورد در رابطه با ما صدق می کند ، مهم است که بدانیم هیچ مشکلی نیست و ما می توانیم به این شکل نیازهای روحانی خود را در بهبودی را بخوبی برطرف کنیم .
· آیا من طریق روحانی خاصی برای خودم دارم ؟
· تفاوت بین دین و روحانیت چیست ؟
· چه اقداماتی جهت کاوش در روحانیت خود انجام داده ام ؟
در حالیکه در طریق روحانی خود کاوش می کنیم و احتمالاً تعدادی از ایده ها و روشهای روحانی را برای خود برمی گزینیم و تعدادی را هم حذف می کنیم . ممکن است بعضی از ما برای این ایده ای که بنظر می رسد در قدمها و سنتهای NA نهفته است و خداوند را از جنس نر می داند ، مشکل داشته باشیم . یا حتی دردناکتر از آن ، احساس کنیم که در انجمن محلی NA از طریق و روش روحانی ما حمایت چندانی نمی شود و انتخاب روحانی ما روش چندان محبوبی نیست . مهم است تا درک کنیم که نحوه نگارش نشریات بهبودی NA قرار نیست طریق روحانی اعضاء را مشخص کند . همینطور مهم است تا درک کنیم که ما به عنوان معتاد دارای نواقص اخلاقی هستیم و بعضی اوقات تعدادی از اعضاء ما از روی نواقص خود عمل کرده و طریق روحانی دیگران را مسخره می کنند . آنها حتی ممکن است بعضی موارد از نشریات بهبودی NA را نقل قول کنند تا ثابت کنند که نظرشان درست است . دوباره اعلام می کنیم که NA هیچ طریق روحانی رسمی یا تأید شده ای ندارد . و هر کسی که نظری غیر از این دارد ، خیلی ساده در اشتباه است . ما این مورد را اینجا بیان کردیم جون اعتقاد داریم که خیلی مهم است تا همه اعضاء هنگام کارکرد قدم یازده بدانند که چه چیزهای در مورد NA واقعیت دارد و چه چیزهایی واقعیت ندارد . این قدم می تواند مرحله خطرناکی باشد . اگر این عضوی طریق روحانی خاصی را دنبال کرده ولی احساس کند که در NA بخاطر این عقیده جایگاهی ندارد ، که این مسئله می تواند بهبودی او را به مخاطره اندازد . ما بعنوان عضو وظیفه داریم تا دیگر اعضاء را در کاوش روحانی شان تشویق کنیم ، و آن دسته از ما که خود در حال کاوش روحانی هستیم باید بدانیم که ترای بدست آوردن روحانیت خود می توانیم به هر جا و هر چیز که می خواهیم رجوع کنیم بدون اینکه عضویت ما در NA به مخاطره افتد .
· آیا هنگام کاوش روحانی خود د معتادان گمنام با تعصب یا غرض کسی روبو شدم ؟ احساس من چگونه بود ؟ چگونه به اعتقتدات خود وفادار ماندم ؟
ضروری است که اجازه ندهیم تا طریق روحانی ما باعث جدا شدن ما از انجمن گردد. کتاب پایه به ما گوشزد می کند که : ((ممکن است براحتی بر روی ابری از ذوق و شوق یا تعصب مذهبی از برنامه خارج شویم و به کلی فراموش کنیم که معتاد هستیمو بیماری لا علاج داریم .)) لازم است تا همیشه به خاطر داشته باشیم که ما به معتادان گمنام نیاز داریم تا بتوانیمبا اعتیاد خود کنار بیاییم . هر چیز دیگری که به زندگی خود اضافه کنیم می تواند کیفیت آن رابهبود بخشد ، اما نمی تواند جای برنامه بهبودی NA را بگیرد . ما دامیکه در تمرین اصول بهبودی مانند -رفتن به جلسات بطور منظم ، در تماس بودن با راهنما ، با تازه واردان ادامه دهیم دیگر نباید نگران دور یا خارج شدن از برنامه باشیم
· علیرغم هر نوع طریق روحانی که دنبال می کنم ، آیا باز هم تماس دائم خود با NA را حفظ نماییم ؟
· تماس دائم با NA و در بر نامه بودن، چگونه به سفر روحانی من کمک می کند ؟
· طریق روحانی من چگونه به بهبودیم کمک می کند ؟
دعا و مراقبه
اعضاء NA اغلب دعا را بعنوان صحبت کردن با خدا و مراقبه را بعنوان گوش کردن به خدا تعریف می کنند . این توصیف مدتهای طولانی است که قسمت از خرد جعمی NA می باشد زیرا بخوبی تفاوت بین دعا و مراقبه را توضیح می دهد . ما در حال ساخت رابطه ای
با نیروی برترمان هستیم و لازم است که با این نیرو دیالوگی دوطرفه داشته باشیم و صحبت یک جانبه از طرف ما کفایت نمی کند .
دعا یعنی حرف زدن ما با نیروی برترمان ، که لزوماً نباید همیشه بصورت سخن گفتن باشد . اکنون درمی یابیم که از آن موقع تا به حال آنرا ارتقاء داده و پالایش کرده ایم تا بهتر جواب نیاز روحانی مان را بدهد . یک شکل از دعا که همه اعضاء NA به طور عام از آن استفاده می کنند ، دعا شروع و یا خاتمه جلسات NA است . اما در نهایت نوع دعا کردن شخصی ما فقط به میل و نظر خودمان بستکی دارد .
هر چند وقت یکبار باید دعا کنیم ؟ اکثر ما وقت مشخصی در طول روز – معمولاً آغاز آنرابه دعا کردن اختصاص می دهیم . این دعا معمولاً شامل درخواست برای یک روز پاک دیگر ، یا هماگونه که بعداً بیشتر به آن خواهیم پرداخت ، آگاهی از حواست و اراده او برای خودمان ، می گردد . وقتی که در انتهای روز با نیروی برترمان رابطه برقرار می کنیم معمولاً برای سپاسگزاری و شکرگزاری است . بعضی از ما سعی می کنیم که دعا را در طول روز با زندگی خود در آمیزیم . دعای مداوم و منظم تمرین بسیلر خوبی است و کمک می کند برقراری رابطه با نیروی برترمان برای ما به شکل یک عادت درآید که ممکن است روز بهبودی ما را نجات دهد .
· چگونه دعا می کنم ؟
· احساس من نسبت به دعا کردن چیست ؟
· چه مواقعی دعا می کنم ؟ وقتی که آزار می شوم ؟ وقتی که چیزی می خواهم ؟ بطور منظم ؟
· دعا کردن بی اختیار و خودانگیز در طول روز چگونه می تواند به من کمک کند ؟
· دعا کردن چگونه به من کمک می کند که روشن ین و مال اندیش باشم ؟
اگر بار اول است که قدم یازده را کار می کنیم ، ممکن است از درک این مسئله که مدتهاست بطور منظم در حال مراقبه هستیم ، متعجب شویم . هر زمان که در یک گروه می ایستیم و چند لحظه سکوت می کنیم در حال مراقبه هستیم .
از همان آغاز است که ما طرح وزمینه ای برای مراقبه منظم بدست می آوریم . راههای متفاوتی و فراوانی جهت مراقبه کردن وجود دارد . اما هدف همه آنها یکی است و آن آرام گرفتن افکارمان است تا بتوانیم درک ودانشی در مورد نیروی برترمان تدست اوریم . ما سعی می کنیم عواملی که باعث حواس پرتی ما می شوند را به حداقل برسانیم تا بتوانیم بر آگاهی و دانشی که از طریق ارتباط روحانی مان حاصل می شود تمرکز کنیم . ما سعی می کنیم برای دریافت این آگاهی و دانش افکارمان باز باشد . لازم است که بدانیم این آگاهی و دانش معمولاً ولزوماً آنی نیست و فوری بدست نمی آید . بلکه با تداوم دعا و مراقبه منظم به آهستگی در درون ما ساخته شده و شکل می گیرد . ودر ما به صورت اعتماد بیشتر و کاملتر نسبت به تصمیماتمان و کاهش اشفتگی افکار بروز می کند .
· من چگونه مراقبه می کنم ؟
· چه مواقعی مراقبه می کنم ؟
· احساس من نسبت به مراقبه کردن چیست ؟
· اگر برای مدتی بطور مداوم مراقبه کرده ام ، در نتیجه آن چه تغییراتی در من یا زندگی من بوجود آمده ؟
" رابطه اگاهانه "
برای خیلی از ما ، (( رابطه اگاهانه )) به نظر چیزی مرموز و ماوراءالطبیعه می اید و فکر می کنیم باید بتوانیم با خداوند بشکلی ملموس متحد شویم . اما در واقع این مسئله خیلی ساده تر از این حرفها است . رابطه اگاهانه فقط به این معناست که ما از پیوند خود با نیروی برتر اگاهی کامل داشته باشیم . ما به حضور این نیرو توجه می کنیم و بعضی از راههایی را که او در زندگی ما کار می کند و تأثیر می گذارد رل ببینیم . راههای فراوانی وجود دارند که از طریق اعضاء ما حضور خداوند مهربان را تجربه کرده اند ، مانند : وقتی که چیزی مثل جنگل یا دریا را طبیعت تجربه می کنیم ، عشق بلاعوض راهنما یا اعضاء دیگر NA ، از طریق احساس ثبات در زمانهای سخت ودشوار ، از طریق احساس صلح و صمیمیت ؛ از طریق اتفاقات و حوادثی که بعداً می بینیم باعث رویدادهای مثبت و پرباری شده اند . از طریق اصل ساده بهبودی ما در NA ، از طریق توانایی ما در گوش کردن مشارکت دیگران در جلسات ، و راههای بیشمار دیگر ، نکته ان است که ما در جستجو هستیم و مایلیم که بر فعال بودن نیروی برتر در زندگیمان تدکید کنیم .
· در چه شرایطی کتوجه حضور نیروی برترم می شوم ؟ احساس ما چیست ؟
· چه اقداماتی جهت ارتقاء رابطه خود اگاهانه خود با خداوند بدانگونه که اورا درک می کنم ، انجام دمی دهم ؟
"اراده خداوند "
آگاهی و دانشی که ما از طریق دعا و مراقبه بوجود می آید شمه ای از خواست و اراده خداوند برای ما می باشد . کل هدف ما از دعا و مراقبه این است که جویای آگاهی از اراده نیروی برتر برای خود و البته قدرت اجرایش شویم . اما اولین کاری که نیاز است انجام دهیم شناسایی هدفی است که خداوند برایمان در زندگی تعیین کرده است .
به مقدار زیادی روشن بینی نیاز است تا بتوانیم اراده خداوند را درک کنیم . اکثر ما درمی یابیم که راحت تر است تا تشخیص دهیم ک هچه چیز های خواست و اراده خداوند برای مانیست تا اینکه تشخیص دهیم چه چیز هایی خواست و اراده او هست که اصلاً ایرادی هم ندارد . در واقع این خود شروع بسیار خوب است که می تواند ما را به سمت اگاهی بیشتر از خوست و اراد خداوند برای ما رهنمون سازد . اول از همه و واضحتر از همه این است که خواست و اراده خداوند برای ما این نیست که لغزش کنیم . ما می توانیم این واقعیت ساده را بسط دهیم و به این نتیجه برسیم که انجام هر کاری که ممکن است منتهی به لغزش ما شود نیز خواست واراده خداوند یرای ما نمی باشد . لازم نیست که در این مورد زیاد تحلیل کنیم و در مورد کارهای روزمره خود حساس شویم و شک کنیم کهآیا ممکن است باعث لغزش ما شوند یا نه . عوض این کار می توانیم خیلی راحت از دانشی که در مورد خود و الگوهای رفتاریمان از طریق کارکرد قدمهای چهار تا نه تدست اورده ایم استفاده کنیم و بیشترین سعی خود را بکنیم تا از الگوهای رفتاری مخرب اجتناب نماییم . کشف می کنیم که دیگر قادر نیستیم از حربه وامتیاز (( عمل از روی نواقص )) سود ببریم . ما نمی توانیم با این فکر که (( فقط همین یک دفعه سوءاستفاده می کنم و بعد از آن ترازنامه می نویسم و با راهنمایم صحبت می کنم و نهایتاً جبران خسارت می کنم )) با مسائل روبرو شویم . اگر اینگونه عمل کنیم ، نه تنها در شرایط خطراکی هستیم بلکه داریم اگاهانه و از روی عمد تصمیم می گیریم که بر علیه خواست و اراده خداوند عمل کنیم . البته بسیاری از اوقات ما بطور نااگاهانه از روی نواقص خود عمل می کنیم ، اما شرایطی که ما در آن آگاهانه و از روی عمد رفتار مخربی را پیش می گیریم است که نگران کننده می باشد .
در قدم سوم ما حد و مرز باریکی که پیگیری صادقانه و فروتنانه اهداف را از سوءاستفاده زیرکانه و نتایج اجتاری جدا می کند شناسایی کردیم . حال با تجاربی که از طریق کارکرد قدمهای متعاقب آن بدست آورده ایم بهتر می توانیم این حد ومرز را شناسایی کنیم و در طرف درست آن قرار گیریم . وقتی که بدنبال آن چیزهایی که می خواهیم هستیم لازم است تا دائم فاصله خود با این مرز را اندازه بگیریم . برای مثال ممکن است تصمیم بگیریم که رابطه عاشقانه ای برقرار کنیم . این مسئله هیچ اشکالی ندارد ، به شرط اینکه انگیزه ما معنوی باشد و تفاوت بین اراده خودمان و اراده خداوند را دائم در نظر داشته باشیم . اما اگر در این شرایط دروغ بگویم تا خود را جذاب تر جلوه دهیم ، یا دروغ بگویم تا بلهوسی خود را ارضاء کنیم ، آن وقت از روی اراده خود عمل کرده ایم و اگر صادقانه درباره خود صحبت کنیم به احتمال زیاد پیگیر اراده خداوند شده ایم . اگر در رابطه ای سعی کنیم طرف مقابل را به چیزی که نیست تغییر دهیم ،داریم از روی اراده شخصی خود عمل می کنیم . از طرف دیگر اگر از قبل مشخصات خاصی برای شریک زندگی خود در نظر گرفته باشیم و حال طرف مقابل ما بدون هیچ دخالتی از سوی ما دارای همان مشخصات است . احتمالاً در حال تجربه اراده خداند هستیم . به این شکل است که ما می توانیم بگوییم آیا رابطه ای طبق خواست و اراده خداوند هست یا نه . یابرای مثال ما خواهان گرفتن مدرک تحصیلی هستیم . آیا حاضریم برای بدست آوردنش در امتحان مربوطه تقلب کنیم ؟ انجام چنین کاری یک هدف ارزشمند را به عملی از روی اراده شخصی تبدیل می کند . اجتناب از عمل بر روی اراده شخصی مهمترین دلیل ما برای دعا جهت آگاهی از اراده خداوند و قدرت انجام آن می باشد .
· چند مثال از مواقعی که در زندگی روی اراده شخصی خود عمل کرده اید بنویسید ؟ نتایج انها چه بود ؟
· چند مثل از مواقعی که در زندگی کردید تا اراده خود را با اراده خداوند منطبق کنید بنویسید؟ نتایج آنها چه بود ؟
همانگونه که در کتاب چگونگی عملکرد آمده ، خواست و اراده خداوند برای ما این است که توانایی زندگی کردن توأم با وقار و احترام راداشته باشیم ، خود و دیگران را دوست داشته باشیم ، بخندیم و از زیبایی محیط اطرافمان لذت ببریم . صمیمانه آمال و آرزوهایمان در زندگی دارند به واقعیت می پیوندند . نعمتهایی که نمی توان برایشان قیمتی متصور شد دیگر از دسترس ما دور نیستند . همه اینها در حقیقت ذات و واقعیت خواست و اراده خداوند برای ما می باشند . اگر در داشتن زندگی هدفمند و باوقار ، ثبات قدم داشته باشیم ، آن وقت تصویر شخصی ما از اراده خداوند می تواند در چگونگی اوضاع زندگی مان بروز کند . برای مثال ،کمک به دیگران برای پاک ماندن و بهبود پیدا کردن ، نمونه خوبی برای توصیف هدفمند بودن است . راههای شخصی و متفاوتی که ما می توانیم از بین انها انتخاب کنیم ، از این قرار است : راهنما شدن ، مشارکت با تازه واردان در جلسات ، پیام رسانی به زندانها ، همکاری با افراد حرفه ای جهت توسعه برنامه هایی که معتادان بیشتری را به NA رهنمون می سازد .
· چند مثال در مورد اینکه چگونه هدفمند و با وقار زندگی می کنید بزنید .
· تصویرم از اراده خداوند برای من چیست ؟
" قدرت اجرایش "
به علاوه اینکه دعا می کنیم تا اراده خداوند برای خود اگاه شویم ، از او می خواهیم تا قدرت اجرای آن را نیز به ما بدهد . در این متن ، کلمه قدرت فقط در مورد کیفیت زور و نیرو به کار نمی رود . ما به خصوصیات متفاوتی نیاز داریم تا بتوانیم اراده نیروی برترمان را به اجرا د راوریم ، خصوصیاتی مثل : فروتنی ، مهربانی و همدلی ، صداقت ، درستکاری ، پشتکار داشتن تا بتوانیم برای مدتی جهت حصول نتیجه صبر کنیم . بعضی مواقع مکن است نیاز باشد تا کاملاً عادل باشیم یا چیزی و کسی را به اثبات رسانیم و یا از آنها حمایت کنیم . بعضی مواقع به اشتیاق یا ذی علاقه بودن نیاز است و بعضی اوقات نیز فقط نیاز به محتاط بودن داریم . شهامت و پایمردی خصوصیاتی هستند که ما اغلب باید به نمایش بگذاریم . بعضی اوقات نیز بهترین خصوصیتی که می تواند اراده خداوند را جاری سازد شوخ طبعی ماست .
به احتمال قریب به یقین ما به همه این خصوصیات در زمانهای مختلف زندگی نیاز داریم . وقتی که دعا می کنیم تا قدرت اجرای خداوند را داشته باشیم ، احتمالاً نمی دانیم که برای اجرای آن به چه خصوصیاتی نیازمندیم . باید باور داشته باشیم که خصوصیاتی مه نیازمندیم به ما داده خواهد شد . ممکن است وسوسه شویم تا از نیروی برتر تقاضا کنیم تا آن چیزهایی را که نیازمندیم به ما عطا کند ، اما معمولاً ما نمی توانیم تصور جامع یا تأثیر چیزهایی که در حال حاضر بنظر علاقلانه می آند را ببینیم .
· چرا فقط برای آگاهی از اراده خداوند برای خود و قدرت اجرایش دعا کنیم ؟
· فروتنی در این اقدام چگونه بروز می کند ؟
" اصول روحانی "
در دم یازدهم ما بر روی تعهد ، فروتنی ، شهامت و ایمان تمرکز می کنیم . لازم است که ما نسبت به دعا و مراقبه منظم متعهد باشیم . اغلب ما در اولین تجربه خود از دعا و مارقبه احساس حماقت یا ساده لوحی می کردیم . به دور و بر خود نگاه می کردیم تا ببینیم آیا کسی متوجه ما هست یا نه و گیج بودیم که چه احساسی باید داشته باسیم . اما وقتی که تعهد و مراقبه را حفظ کنیم کم کم این احساس و همین طور احساس ناامیدی که به ما در صورتیکه نتیجه طبق دلخواهمان نباشد و یا ملالت حاصل از انجام کارهای تکراری ، همگی از بین خواهند رفت . نکته مهم اینکه علیرغم هر احساسی که داریم به دعا ومراقبه ادامه دهیم . نتایج این کار در بلندمدت که شامل آرامش فکر و رابطه عمیقتر با نیروی برتر مان است ، ارزش صبر کردن را دارد .
· تعهد خود نسبت به قدم یازده و نسبت به بهبودیم را چگونه نشان می دهم ؟
· آیا امروز دعا و مراقبه کرده ام ؟
این هشداری که اغلب می شنویم و به ما می گوید (( مواظب باش که برای چه چیزهایی دعا می کنی )) بخوبی نوع فروتنی که لازم است دراین فد تمرین کنیم را توصیح می دهد . لازم است که خیلی ساده تپذیریم که همیشه نمی دانیم بهترین چیز یا بهترین اتفاق برای ما یا دیگران چیست و به همین علت جویای اگاهی از اراده داوند برای خود می شویم .
· آیا هیچ وقت برای چیزی دعا کرده ام که چس از دست یافتن به آن آرزو می کردم آنرا نداشتم ؟ توضیح دهید .
هیچ چیز بیشتر از این شهامت نیاز ندارد که بخواهیم طبق خواست و اراده خداوند زندگی کنیم ، در حالیکه تحت فشار دائم هستیم تا عکس آن عمل نماییم . لزوماً همه افرادی که در زندگی ما هستند از این مسئله که ما انتخاب کرده ایم تا به طریق روحانی زندگی کنیم راضی و خشنود نیستند . ما مکن است در خانواده خود افرادی داشته باشیم که عادت دارند ما طبق اراده آنها زندگی کنیم و دوست دارند که به همین شکل ادامه دهیم و رشد ما آنها را تهدید می کند .
یا شاید دوستانی داریم که به غیبت کردن علاقه دارند . تلاش ما برای زندگی به روال برنامه باعث شده که ما دیگر نتوانیم غیبت کنیم و این کار باعث ناخشنودی ما می گردد ف در ضمه نمی خواهیم که خودبزرگ بین باشیم و دوستانمان رت نصیحت به رعایت اخلاق کنیم . فقط اجتناب از انجام همین یک کار نیاز به شهامت دارد . ما ممکن است بخاطر رشد روحانی ، تعدادی از دوستان خود را از دست بدهیم .
تقریباً همه ما در زندگی تحت شرایطی قرار می گیریم که از ما خواسته می شود که در انجام کاری که از لحاظ اخلاقی ناپسند و قابل سرزنش است شریک شویم یا حداقل در مرد آن سکوت کنیم و اجازه دهیم تا انجام شود .
ممکن است کار تؤام با شهامت این باشد که آشکارا به این مسئله اعتراض کنیم که البته این کار ممکن است پیامدهای شدیدی نیز بهمراه داشته باشد . تصمیم ما در آن لحظه تعیین کننده است و ممکن است برهمه تصمیمات م انتخاب هایی که در اینده و تا آخر عمر خواهیم داشت تأثیر بگذارد .
· آیا هرگز در شرایطی قرار گرفته ام که لازم بوده بخاطر اعتقاداتم بپا خیزم . حتی اگر هزینه شخصی برایم در بر داشته باشد ؟ چگونه عکس العمل نشان دادم ؟ نتایج آن چه بود ؟
اصل روحانی ایمان کمک می کند تا ما بتوانیم اصل روحانی شهامت را تمرین کنیم و در زندگی درستکار باشیم . دیگر نیاز نیست که بخاطر از دست دادن دوستان ، تغییر در روابط یا بالا و پایین شدن زندگی بترسیم ، چون می دانیم تحت حمایت خداوند هستیم . ما ایمان داریم که اگر دوستان قدیم را بخاطر اینکه اعمالشان برای رشد روحانی ما ضرر دارد رها کنیم ، بجایش رواتط تازه با افرادجدیدی که ارزشهای شان مورد قبول ماهست ، برقرار خواهیم کرد . اساساً لازم است ما ایمان داشته باشیم که قدرت اجرای اراده نیروی برترمان به ما داده خواهد شد .
· آیا تاکنون چیزهایی که به آن نیاز دارم به من داده شده است ؟ چه چزهایی در یافت کرده ام ؟
" حرکت به جلو "
تمرین مداوم این قدم بر همه مراحل زندگی مان اثر می گذارد . از طریق تمرین منظم مراقبه متوجه می شویم که قادریم با دقت به مشارکت دیگران در جلسه گوش کنیم . ما برای ساکت کردن افکارمان تجربه کسب می کنیم و قادر خواهیم بود که آنرا در مراحل زندگی بکار گیریم . دیگر آنقدر در اینکه وقتی نوبت به مارسید چه باید بگوییم غرق نخواهیم شد که توانای گوش کردن به دیگران را از دست بدهیم .
ما کم کم شروع می کنیم تا از زندگی خود رضایت داشته باشیم . ما دیگر اضطراری برای کنترل مسائل احساس نمی کنیم . ما تمرکزمان بر روی هدفی والاتر از اهداف شخصی مان است . افسوس و پشیمانی در ما از بین می رود . دیگر دوران اعتیاد فعال مان یک فاجعه یا هدر دادن وقت بنظر نمی رسد زیرا می توانیم این تجربه را در راستای هدف والای بکار گیریم که ان رساندن پیام به معتادان در حال عذات است . در قدم دوازده ما راههای بیشتری برای این کار پیدا می کنیم و در می یابیم که چگونه اصول بهبودی در این راه ضروری است .
" ما از راه دعا و مراقبه خواهان ارتقاء رابطه اگاهانه خود با خداوند ، بدان گونه که او را درک می کردیم شده و فقط جویای آگاهی از اراده او برای قدرت اجرایش شدیم ."
قدم یازدهم می گوید که ما دارای یک رابطه آگاهانه با خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم می باشیم و حال وظیفه ای که در پیش رو داریم ارتقائ آن است . ما رابطه اگاهانه خود با نیروی برتر و توسعه ان را از قدم دو اغاز کزدیم . در قدم سه اموختم که به ان نیرو جهت راهنمایی اعتماد کنیم و در روند کارکرد باقی دمها بارها و بارها به ان نیرو اتکاء نمودیم . هر بار کا از نیروی برتر کمک خواستیم ، در واقع رابطه خود را با ان نیرو مستحکم تر نمودیم . قدم یازده براین مسئله تکیه می کند که دست بلند کردن به سوی خداوند بدانگونه که او را درک می کنیم یا اگر ساده تر بگوییم ، دعا کردن یکی از مؤثرترین راهها برای ایجاد رابطه با خداوند است . راه دیگری که در این قدم پیش روی ما گذاشته می شود مراقبه است . در این قدم لازم است که در مورد مفهومی که دعا و مراقبه برای ما دارد ، در خود کاوش کنیم . واطمینان حاصل کنیم که ان مفهوم انعکاس دهنده طریق روحانی ما می باشد .
" طریق روحانی "
قدم یازدهم این فرصت را برای ما بوجود می آورد تا بتوانیم طریق روحانی خود را پیدا کنیم یا اگر قبلاً به آن دست یافته ایم ، آ نرا پالایش کرده و ارتقاء دهیم . اقداماتی که ما در راه پیدا کرد طریق روحانی خود ، یا پالایش و ارتقاء آن انجام می دهیم و نوع پیمودن این طریق تا انداره زیادی به فرهنگ اجتماعی که در آن زندگی می کنیم ، تجرته گذشته ما با روحانیت و نیازه و شرایط شخصی ما بستگی دارد .
روحانیت ما از زمانی که به NA آمدیم در حال بسط و توسعه بوده است . روحانیت ما ، مثل خود ما دائم در حال تغییر است . محدوده ها و اماکن جدید ، افراد جدید ، و شرایط جدید همگی بر روی ما تأثیر دارند ، و روحانیت ما نیز باید نسبت به ان انعطاف داشته باشد
کاوش در روحانیت در قدم یازدهم ، تجربه ای عال یو درخشان است . ما در معرض ایده های جدید فراوانی قرار می گیریم و پی می بریم ک اکثر این ایده های جدید ، مستقیماًاز دانش ما از روحانیت سرچشمه می گیرند . با به وجود اوردن و توسعه یک چهارچوب مرجع در مرد روحانیت از طریق کارکرد ده قدم قبلی ، پی می بریم که بصیرت ما همگام با ظرفیت درکمام از اطلاعات جدید در مورد خود و دنیای اطراغمان ، رشد کرده است . کاوش در روحانیت بسیار وسیع است و ما ، هم از طریق تلاشهای مجدانه خود برای درک آن و هم از طریق اتفاقات و مسائل در زندگی دنیوی و خاکی خود ، به حقایقی در مورد خود دست می یابیم و چیز های جدید می اموزیم .
اکثر ما وقتی به NA امدیم ، پی بردیم که واقعاً لازم است تا خدای خود را عوض کنیم . بعضی از ما به چیزی اعتقاد داشتیم که خیلی مبهم اسمش ر خدا گذاشته بودیم ، ولی واقعاً چیزی دز مورد او نمی دانستیم جز اینکه او به دنبال انتقام از ما ست . ما احتمالاً مقداری از کار خود در قدم دو و سه را بر روی کشف ایده های ناسالم مان از نیروی برتر متمرکز کرده ایم ، و پس از آن سعی کردیم که آنها را با ایده های جدیدی از نیروی برتری که مهربان و بخشنده است جایگزین کنیم . برای اغلب ما ، این باور ساده که نیروی برتری داریم که شخص از ما مواظبت می کند ، کفایت می کرد تا قدمها را کار کنیم . ما احساس نیازی نسبت به توسعه و ارتقاء این ایده نمی کردیم .
اما به هر حال ایده های ما در حال توسعه بودند ، حتی بدون تلاش اگاهانه از طرف ما . هر تجربه ای در کارکرد قدمها نشانه ای از ذات نیروی برترمان را بیشتر احساس می کردیم تا انکه بخواهیم ، آنها را از لحاظ منطقی درک کنیم . اکثر ما ان لحظه ای که با راهمای خود نشستیم تا قدم پنجم خود را بخوانیم ، ناگهان مملو از این احساس شدیم که می توانیم به راهنمای خود و فرآیند کارکرد قدمها اطمینان داشته باشیم و اه کار خود ادامه دهیم و این درست لحظه ای بود که اکثر ما حضور نیروی برترمان را احساس می کردیم . این مورد بهمراه کاری که در قدم هشت و نه انجاک می دهیم ف بذر بالنده آگاهی از اراده نیروی برتر را در وجود ما می کارد .
· چه تجاربی در کارکرد قدمهای قبلی یا در مراحل دیگر زندگی داشته ام که اشارتی از چگونگی نیروی برتر برایم داشته اند ؟
· نیروی برتر من چه خصوصیاتی دارد ؟ ایا من هم می توانم از آن خصوصیات برای خود استفاده کنم ؟ آیا می توانم قدرت تبدیل شونده انها را تجربه کنم ؟
· درک من از نیروی برتر از هنگامی که به NA پیوستم ، چگونه تغییر کرده است ؟
این نشانه هادر مورد نیروی برتر احتمالاً فاکتورهای اصلی برای تعیین طریق روحانی ما می باشند . اکثر ما پی بردیم که طریق روحانی که از دوران کودکی برایمان بجا مانده بود با حقایقی که در حین کارکرد قدمها برایمان اشکار می شوند ، سازگاری ندارند . برای مثال اگر اکنون احساس می کنیم که خداوند بزرگ ، بی همتا ، و تی انتها است . اما در گذشته به ما قبولانده شده بود که خداوند محدود و محدودکننده است . دیگر به احتمال قوی دلمان نمی خواهد کهنیروی برتر به هر یک از ما به گونه ای شخصی نزدیک است و تک تک ما جداگانه اهمیت می دهد ، دیگر آ« سیستم اعتقادی که اورا بعنوان یک نیروی غربه ، ناشتاس و دور از دسترس معرفی می کند ، برایمان کار نمی کند .
در حالیکه بعضی از ما لازم می بینند که طریقه روحانی جدید برای خود برگزینند ، بعضی دیگر دقیقاً برعکس آن اعتقاد دارند و می گویند طریق روحانی که از کودکی به آن اعتقاد داشته اند به آنها کمک خواهد کرد تا درک عمیقتری از حقایقی که در حین کارکرد قدمها بر آنها آشکار شده ، پیدا می کنند . ممکن است ما از طریق کارکرد قدمها ، رنجشی را که از یک فلسفه یا نهاد مذهتی داشته ایم را درمان کرده و از بین برده باشیم و در نتیجه امکان برگشت به ان فلسفه یا نهاد فکری باز و با روشن بینی برای ما فراهم آمده باشد .برای بعضی دیگر دین و مکانهای مذهبی دوران کودکی بیشتر حالت پاتوق و یا جمعی که نسبت به آن رابطه ای احساسی داریم ، می باشد . در بهبودی د می یابیم که چگونه می توانیم از مذهب خود در راستای دستیابی به طریقی شخصی از روحانیت استفاده کنیم .
باز هم براین نکته اصرار می کنیم که نباید مذهب را با روحانیت اشتباه گرفت .در NA انها به هیچ وجه یکی نیستند . برنامه معتادان گمنام هم خود یک مذهب نیست . این برنامه یک سری اصول روحانی ارائه می کند و از یک سری مفاهیم مثل (( نیروی برتر )) و (( خداوند )) ویا (( نیروی برتر از خودمان )) بزای اعضاء صحبت می کند تا آنها بتوانند از این طریق راهی برای رهایی از اعتیاد فعال پیدا کنند . این اصول روحانی و مفهوم نیروی برتر می تواند با طریق روحانی خاصی که یک عضو خارج از NA دنبال می کند و یا به آن اعتقاد دارد همراه باشد ، و یا آن اعتقاد دارد همراه باشد، و یا اینکه این اصول روحانی و مفهوم نیروی برت می تواند خود طریقی روحانی برای اعضاء باشد . انتخاب با خود عضو است . بعضی از ما به این نقطه رسیده بودیم ولی خودمان هم نمی دانستیم که مذهب یا فلسفه ای که سالها پیرو آن بودیم جوابگوی مسائل ما نبود ، اما نمی توانستیم جایگزین بهتری نیز پیدا کنیم . برای کسانی که چنین تجرته ای داشته اند ، این نقطه آغاز مهمترین سفر زندگی انها خواهد بود : که ان جستجو برای راهی جهت درک نیروی برتر است . در این فرآیند به احتمال زیاد ما به همه اماکنی که در جامعه با روحانیت رابطه ای دارند سر می زنیم . ما احتمالاً کتابهای زیادی در مورد روحانیت و رشد شخصیتی مطالعه می کنیم و با افراد زیادی در این رابطه صحبت می کنیم . ما ممکن است برای مدتی به یک یا چند مکتب و فلسفه خاص رو می آوریم ، و بعد یکی را انتخاب کنیم ، یا شاید هیچ کدام را انتخاب نکنیم . کتاب چگونگی عملکرد می گوید که اغلب اعضاء ما گلچین و منتخبی از مکاتب و مذاهب مختلف را بعنوان روحانیت بر می گزینند . اگر این مورد در رابطه با ما صدق می کند ، مهم است که بدانیم هیچ مشکلی نیست و ما می توانیم به این شکل نیازهای روحانی خود را در بهبودی را بخوبی برطرف کنیم .
· آیا من طریق روحانی خاصی برای خودم دارم ؟
· تفاوت بین دین و روحانیت چیست ؟
· چه اقداماتی جهت کاوش در روحانیت خود انجام داده ام ؟
در حالیکه در طریق روحانی خود کاوش می کنیم و احتمالاً تعدادی از ایده ها و روشهای روحانی را برای خود برمی گزینیم و تعدادی را هم حذف می کنیم . ممکن است بعضی از ما برای این ایده ای که بنظر می رسد در قدمها و سنتهای NA نهفته است و خداوند را از جنس نر می داند ، مشکل داشته باشیم . یا حتی دردناکتر از آن ، احساس کنیم که در انجمن محلی NA از طریق و روش روحانی ما حمایت چندانی نمی شود و انتخاب روحانی ما روش چندان محبوبی نیست . مهم است تا درک کنیم که نحوه نگارش نشریات بهبودی NA قرار نیست طریق روحانی اعضاء را مشخص کند . همینطور مهم است تا درک کنیم که ما به عنوان معتاد دارای نواقص اخلاقی هستیم و بعضی اوقات تعدادی از اعضاء ما از روی نواقص خود عمل کرده و طریق روحانی دیگران را مسخره می کنند . آنها حتی ممکن است بعضی موارد از نشریات بهبودی NA را نقل قول کنند تا ثابت کنند که نظرشان درست است . دوباره اعلام می کنیم که NA هیچ طریق روحانی رسمی یا تأید شده ای ندارد . و هر کسی که نظری غیر از این دارد ، خیلی ساده در اشتباه است . ما این مورد را اینجا بیان کردیم جون اعتقاد داریم که خیلی مهم است تا همه اعضاء هنگام کارکرد قدم یازده بدانند که چه چیزهای در مورد NA واقعیت دارد و چه چیزهایی واقعیت ندارد . این قدم می تواند مرحله خطرناکی باشد . اگر این عضوی طریق روحانی خاصی را دنبال کرده ولی احساس کند که در NA بخاطر این عقیده جایگاهی ندارد ، که این مسئله می تواند بهبودی او را به مخاطره اندازد . ما بعنوان عضو وظیفه داریم تا دیگر اعضاء را در کاوش روحانی شان تشویق کنیم ، و آن دسته از ما که خود در حال کاوش روحانی هستیم باید بدانیم که ترای بدست آوردن روحانیت خود می توانیم به هر جا و هر چیز که می خواهیم رجوع کنیم بدون اینکه عضویت ما در NA به مخاطره افتد .
· آیا هنگام کاوش روحانی خود د معتادان گمنام با تعصب یا غرض کسی روبو شدم ؟ احساس من چگونه بود ؟ چگونه به اعتقتدات خود وفادار ماندم ؟
ضروری است که اجازه ندهیم تا طریق روحانی ما باعث جدا شدن ما از انجمن گردد. کتاب پایه به ما گوشزد می کند که : ((ممکن است براحتی بر روی ابری از ذوق و شوق یا تعصب مذهبی از برنامه خارج شویم و به کلی فراموش کنیم که معتاد هستیمو بیماری لا علاج داریم .)) لازم است تا همیشه به خاطر داشته باشیم که ما به معتادان گمنام نیاز داریم تا بتوانیمبا اعتیاد خود کنار بیاییم . هر چیز دیگری که به زندگی خود اضافه کنیم می تواند کیفیت آن رابهبود بخشد ، اما نمی تواند جای برنامه بهبودی NA را بگیرد . ما دامیکه در تمرین اصول بهبودی مانند -رفتن به جلسات بطور منظم ، در تماس بودن با راهنما ، با تازه واردان ادامه دهیم دیگر نباید نگران دور یا خارج شدن از برنامه باشیم
· علیرغم هر نوع طریق روحانی که دنبال می کنم ، آیا باز هم تماس دائم خود با NA را حفظ نماییم ؟
· تماس دائم با NA و در بر نامه بودن، چگونه به سفر روحانی من کمک می کند ؟
· طریق روحانی من چگونه به بهبودیم کمک می کند ؟
دعا و مراقبه
اعضاء NA اغلب دعا را بعنوان صحبت کردن با خدا و مراقبه را بعنوان گوش کردن به خدا تعریف می کنند . این توصیف مدتهای طولانی است که قسمت از خرد جعمی NA می باشد زیرا بخوبی تفاوت بین دعا و مراقبه را توضیح می دهد . ما در حال ساخت رابطه ای
با نیروی برترمان هستیم و لازم است که با این نیرو دیالوگی دوطرفه داشته باشیم و صحبت یک جانبه از طرف ما کفایت نمی کند .
دعا یعنی حرف زدن ما با نیروی برترمان ، که لزوماً نباید همیشه بصورت سخن گفتن باشد . اکنون درمی یابیم که از آن موقع تا به حال آنرا ارتقاء داده و پالایش کرده ایم تا بهتر جواب نیاز روحانی مان را بدهد . یک شکل از دعا که همه اعضاء NA به طور عام از آن استفاده می کنند ، دعا شروع و یا خاتمه جلسات NA است . اما در نهایت نوع دعا کردن شخصی ما فقط به میل و نظر خودمان بستکی دارد .
هر چند وقت یکبار باید دعا کنیم ؟ اکثر ما وقت مشخصی در طول روز – معمولاً آغاز آنرابه دعا کردن اختصاص می دهیم . این دعا معمولاً شامل درخواست برای یک روز پاک دیگر ، یا هماگونه که بعداً بیشتر به آن خواهیم پرداخت ، آگاهی از حواست و اراده او برای خودمان ، می گردد . وقتی که در انتهای روز با نیروی برترمان رابطه برقرار می کنیم معمولاً برای سپاسگزاری و شکرگزاری است . بعضی از ما سعی می کنیم که دعا را در طول روز با زندگی خود در آمیزیم . دعای مداوم و منظم تمرین بسیلر خوبی است و کمک می کند برقراری رابطه با نیروی برترمان برای ما به شکل یک عادت درآید که ممکن است روز بهبودی ما را نجات دهد .
· چگونه دعا می کنم ؟
· احساس من نسبت به دعا کردن چیست ؟
· چه مواقعی دعا می کنم ؟ وقتی که آزار می شوم ؟ وقتی که چیزی می خواهم ؟ بطور منظم ؟
· دعا کردن بی اختیار و خودانگیز در طول روز چگونه می تواند به من کمک کند ؟
· دعا کردن چگونه به من کمک می کند که روشن ین و مال اندیش باشم ؟
اگر بار اول است که قدم یازده را کار می کنیم ، ممکن است از درک این مسئله که مدتهاست بطور منظم در حال مراقبه هستیم ، متعجب شویم . هر زمان که در یک گروه می ایستیم و چند لحظه سکوت می کنیم در حال مراقبه هستیم .
از همان آغاز است که ما طرح وزمینه ای برای مراقبه منظم بدست می آوریم . راههای متفاوتی و فراوانی جهت مراقبه کردن وجود دارد . اما هدف همه آنها یکی است و آن آرام گرفتن افکارمان است تا بتوانیم درک ودانشی در مورد نیروی برترمان تدست اوریم . ما سعی می کنیم عواملی که باعث حواس پرتی ما می شوند را به حداقل برسانیم تا بتوانیم بر آگاهی و دانشی که از طریق ارتباط روحانی مان حاصل می شود تمرکز کنیم . ما سعی می کنیم برای دریافت این آگاهی و دانش افکارمان باز باشد . لازم است که بدانیم این آگاهی و دانش معمولاً ولزوماً آنی نیست و فوری بدست نمی آید . بلکه با تداوم دعا و مراقبه منظم به آهستگی در درون ما ساخته شده و شکل می گیرد . ودر ما به صورت اعتماد بیشتر و کاملتر نسبت به تصمیماتمان و کاهش اشفتگی افکار بروز می کند .
· من چگونه مراقبه می کنم ؟
· چه مواقعی مراقبه می کنم ؟
· احساس من نسبت به مراقبه کردن چیست ؟
· اگر برای مدتی بطور مداوم مراقبه کرده ام ، در نتیجه آن چه تغییراتی در من یا زندگی من بوجود آمده ؟
" رابطه اگاهانه "
برای خیلی از ما ، (( رابطه اگاهانه )) به نظر چیزی مرموز و ماوراءالطبیعه می اید و فکر می کنیم باید بتوانیم با خداوند بشکلی ملموس متحد شویم . اما در واقع این مسئله خیلی ساده تر از این حرفها است . رابطه اگاهانه فقط به این معناست که ما از پیوند خود با نیروی برتر اگاهی کامل داشته باشیم . ما به حضور این نیرو توجه می کنیم و بعضی از راههایی را که او در زندگی ما کار می کند و تأثیر می گذارد رل ببینیم . راههای فراوانی وجود دارند که از طریق اعضاء ما حضور خداوند مهربان را تجربه کرده اند ، مانند : وقتی که چیزی مثل جنگل یا دریا را طبیعت تجربه می کنیم ، عشق بلاعوض راهنما یا اعضاء دیگر NA ، از طریق احساس ثبات در زمانهای سخت ودشوار ، از طریق احساس صلح و صمیمیت ؛ از طریق اتفاقات و حوادثی که بعداً می بینیم باعث رویدادهای مثبت و پرباری شده اند . از طریق اصل ساده بهبودی ما در NA ، از طریق توانایی ما در گوش کردن مشارکت دیگران در جلسات ، و راههای بیشمار دیگر ، نکته ان است که ما در جستجو هستیم و مایلیم که بر فعال بودن نیروی برتر در زندگیمان تدکید کنیم .
· در چه شرایطی کتوجه حضور نیروی برترم می شوم ؟ احساس ما چیست ؟
· چه اقداماتی جهت ارتقاء رابطه خود اگاهانه خود با خداوند بدانگونه که اورا درک می کنم ، انجام دمی دهم ؟
"اراده خداوند "
آگاهی و دانشی که ما از طریق دعا و مراقبه بوجود می آید شمه ای از خواست و اراده خداوند برای ما می باشد . کل هدف ما از دعا و مراقبه این است که جویای آگاهی از اراده نیروی برتر برای خود و البته قدرت اجرایش شویم . اما اولین کاری که نیاز است انجام دهیم شناسایی هدفی است که خداوند برایمان در زندگی تعیین کرده است .
به مقدار زیادی روشن بینی نیاز است تا بتوانیم اراده خداوند را درک کنیم . اکثر ما درمی یابیم که راحت تر است تا تشخیص دهیم ک هچه چیز های خواست و اراده خداوند برای مانیست تا اینکه تشخیص دهیم چه چیز هایی خواست و اراده او هست که اصلاً ایرادی هم ندارد . در واقع این خود شروع بسیار خوب است که می تواند ما را به سمت اگاهی بیشتر از خوست و اراد خداوند برای ما رهنمون سازد . اول از همه و واضحتر از همه این است که خواست و اراده خداوند برای ما این نیست که لغزش کنیم . ما می توانیم این واقعیت ساده را بسط دهیم و به این نتیجه برسیم که انجام هر کاری که ممکن است منتهی به لغزش ما شود نیز خواست واراده خداوند یرای ما نمی باشد . لازم نیست که در این مورد زیاد تحلیل کنیم و در مورد کارهای روزمره خود حساس شویم و شک کنیم کهآیا ممکن است باعث لغزش ما شوند یا نه . عوض این کار می توانیم خیلی راحت از دانشی که در مورد خود و الگوهای رفتاریمان از طریق کارکرد قدمهای چهار تا نه تدست اورده ایم استفاده کنیم و بیشترین سعی خود را بکنیم تا از الگوهای رفتاری مخرب اجتناب نماییم . کشف می کنیم که دیگر قادر نیستیم از حربه وامتیاز (( عمل از روی نواقص )) سود ببریم . ما نمی توانیم با این فکر که (( فقط همین یک دفعه سوءاستفاده می کنم و بعد از آن ترازنامه می نویسم و با راهنمایم صحبت می کنم و نهایتاً جبران خسارت می کنم )) با مسائل روبرو شویم . اگر اینگونه عمل کنیم ، نه تنها در شرایط خطراکی هستیم بلکه داریم اگاهانه و از روی عمد تصمیم می گیریم که بر علیه خواست و اراده خداوند عمل کنیم . البته بسیاری از اوقات ما بطور نااگاهانه از روی نواقص خود عمل می کنیم ، اما شرایطی که ما در آن آگاهانه و از روی عمد رفتار مخربی را پیش می گیریم است که نگران کننده می باشد .
در قدم سوم ما حد و مرز باریکی که پیگیری صادقانه و فروتنانه اهداف را از سوءاستفاده زیرکانه و نتایج اجتاری جدا می کند شناسایی کردیم . حال با تجاربی که از طریق کارکرد قدمهای متعاقب آن بدست آورده ایم بهتر می توانیم این حد ومرز را شناسایی کنیم و در طرف درست آن قرار گیریم . وقتی که بدنبال آن چیزهایی که می خواهیم هستیم لازم است تا دائم فاصله خود با این مرز را اندازه بگیریم . برای مثال ممکن است تصمیم بگیریم که رابطه عاشقانه ای برقرار کنیم . این مسئله هیچ اشکالی ندارد ، به شرط اینکه انگیزه ما معنوی باشد و تفاوت بین اراده خودمان و اراده خداوند را دائم در نظر داشته باشیم . اما اگر در این شرایط دروغ بگویم تا خود را جذاب تر جلوه دهیم ، یا دروغ بگویم تا بلهوسی خود را ارضاء کنیم ، آن وقت از روی اراده خود عمل کرده ایم و اگر صادقانه درباره خود صحبت کنیم به احتمال زیاد پیگیر اراده خداوند شده ایم . اگر در رابطه ای سعی کنیم طرف مقابل را به چیزی که نیست تغییر دهیم ،داریم از روی اراده شخصی خود عمل می کنیم . از طرف دیگر اگر از قبل مشخصات خاصی برای شریک زندگی خود در نظر گرفته باشیم و حال طرف مقابل ما بدون هیچ دخالتی از سوی ما دارای همان مشخصات است . احتمالاً در حال تجربه اراده خداند هستیم . به این شکل است که ما می توانیم بگوییم آیا رابطه ای طبق خواست و اراده خداوند هست یا نه . یابرای مثال ما خواهان گرفتن مدرک تحصیلی هستیم . آیا حاضریم برای بدست آوردنش در امتحان مربوطه تقلب کنیم ؟ انجام چنین کاری یک هدف ارزشمند را به عملی از روی اراده شخصی تبدیل می کند . اجتناب از عمل بر روی اراده شخصی مهمترین دلیل ما برای دعا جهت آگاهی از اراده خداوند و قدرت انجام آن می باشد .
· چند مثال از مواقعی که در زندگی روی اراده شخصی خود عمل کرده اید بنویسید ؟ نتایج انها چه بود ؟
· چند مثل از مواقعی که در زندگی کردید تا اراده خود را با اراده خداوند منطبق کنید بنویسید؟ نتایج آنها چه بود ؟
همانگونه که در کتاب چگونگی عملکرد آمده ، خواست و اراده خداوند برای ما این است که توانایی زندگی کردن توأم با وقار و احترام راداشته باشیم ، خود و دیگران را دوست داشته باشیم ، بخندیم و از زیبایی محیط اطرافمان لذت ببریم . صمیمانه آمال و آرزوهایمان در زندگی دارند به واقعیت می پیوندند . نعمتهایی که نمی توان برایشان قیمتی متصور شد دیگر از دسترس ما دور نیستند . همه اینها در حقیقت ذات و واقعیت خواست و اراده خداوند برای ما می باشند . اگر در داشتن زندگی هدفمند و باوقار ، ثبات قدم داشته باشیم ، آن وقت تصویر شخصی ما از اراده خداوند می تواند در چگونگی اوضاع زندگی مان بروز کند . برای مثال ،کمک به دیگران برای پاک ماندن و بهبود پیدا کردن ، نمونه خوبی برای توصیف هدفمند بودن است . راههای شخصی و متفاوتی که ما می توانیم از بین انها انتخاب کنیم ، از این قرار است : راهنما شدن ، مشارکت با تازه واردان در جلسات ، پیام رسانی به زندانها ، همکاری با افراد حرفه ای جهت توسعه برنامه هایی که معتادان بیشتری را به NA رهنمون می سازد .
· چند مثال در مورد اینکه چگونه هدفمند و با وقار زندگی می کنید بزنید .
· تصویرم از اراده خداوند برای من چیست ؟
" قدرت اجرایش "
به علاوه اینکه دعا می کنیم تا اراده خداوند برای خود اگاه شویم ، از او می خواهیم تا قدرت اجرای آن را نیز به ما بدهد . در این متن ، کلمه قدرت فقط در مورد کیفیت زور و نیرو به کار نمی رود . ما به خصوصیات متفاوتی نیاز داریم تا بتوانیم اراده نیروی برترمان را به اجرا د راوریم ، خصوصیاتی مثل : فروتنی ، مهربانی و همدلی ، صداقت ، درستکاری ، پشتکار داشتن تا بتوانیم برای مدتی جهت حصول نتیجه صبر کنیم . بعضی مواقع مکن است نیاز باشد تا کاملاً عادل باشیم یا چیزی و کسی را به اثبات رسانیم و یا از آنها حمایت کنیم . بعضی مواقع به اشتیاق یا ذی علاقه بودن نیاز است و بعضی اوقات نیز فقط نیاز به محتاط بودن داریم . شهامت و پایمردی خصوصیاتی هستند که ما اغلب باید به نمایش بگذاریم . بعضی اوقات نیز بهترین خصوصیتی که می تواند اراده خداوند را جاری سازد شوخ طبعی ماست .
به احتمال قریب به یقین ما به همه این خصوصیات در زمانهای مختلف زندگی نیاز داریم . وقتی که دعا می کنیم تا قدرت اجرای خداوند را داشته باشیم ، احتمالاً نمی دانیم که برای اجرای آن به چه خصوصیاتی نیازمندیم . باید باور داشته باشیم که خصوصیاتی مه نیازمندیم به ما داده خواهد شد . ممکن است وسوسه شویم تا از نیروی برتر تقاضا کنیم تا آن چیزهایی را که نیازمندیم به ما عطا کند ، اما معمولاً ما نمی توانیم تصور جامع یا تأثیر چیزهایی که در حال حاضر بنظر علاقلانه می آند را ببینیم .
· چرا فقط برای آگاهی از اراده خداوند برای خود و قدرت اجرایش دعا کنیم ؟
· فروتنی در این اقدام چگونه بروز می کند ؟
" اصول روحانی "
در دم یازدهم ما بر روی تعهد ، فروتنی ، شهامت و ایمان تمرکز می کنیم . لازم است که ما نسبت به دعا و مراقبه منظم متعهد باشیم . اغلب ما در اولین تجربه خود از دعا و مارقبه احساس حماقت یا ساده لوحی می کردیم . به دور و بر خود نگاه می کردیم تا ببینیم آیا کسی متوجه ما هست یا نه و گیج بودیم که چه احساسی باید داشته باسیم . اما وقتی که تعهد و مراقبه را حفظ کنیم کم کم این احساس و همین طور احساس ناامیدی که به ما در صورتیکه نتیجه طبق دلخواهمان نباشد و یا ملالت حاصل از انجام کارهای تکراری ، همگی از بین خواهند رفت . نکته مهم اینکه علیرغم هر احساسی که داریم به دعا ومراقبه ادامه دهیم . نتایج این کار در بلندمدت که شامل آرامش فکر و رابطه عمیقتر با نیروی برتر مان است ، ارزش صبر کردن را دارد .
· تعهد خود نسبت به قدم یازده و نسبت به بهبودیم را چگونه نشان می دهم ؟
· آیا امروز دعا و مراقبه کرده ام ؟
این هشداری که اغلب می شنویم و به ما می گوید (( مواظب باش که برای چه چیزهایی دعا می کنی )) بخوبی نوع فروتنی که لازم است دراین فد تمرین کنیم را توصیح می دهد . لازم است که خیلی ساده تپذیریم که همیشه نمی دانیم بهترین چیز یا بهترین اتفاق برای ما یا دیگران چیست و به همین علت جویای اگاهی از اراده داوند برای خود می شویم .
· آیا هیچ وقت برای چیزی دعا کرده ام که چس از دست یافتن به آن آرزو می کردم آنرا نداشتم ؟ توضیح دهید .
هیچ چیز بیشتر از این شهامت نیاز ندارد که بخواهیم طبق خواست و اراده خداوند زندگی کنیم ، در حالیکه تحت فشار دائم هستیم تا عکس آن عمل نماییم . لزوماً همه افرادی که در زندگی ما هستند از این مسئله که ما انتخاب کرده ایم تا به طریق روحانی زندگی کنیم راضی و خشنود نیستند . ما مکن است در خانواده خود افرادی داشته باشیم که عادت دارند ما طبق اراده آنها زندگی کنیم و دوست دارند که به همین شکل ادامه دهیم و رشد ما آنها را تهدید می کند .
یا شاید دوستانی داریم که به غیبت کردن علاقه دارند . تلاش ما برای زندگی به روال برنامه باعث شده که ما دیگر نتوانیم غیبت کنیم و این کار باعث ناخشنودی ما می گردد ف در ضمه نمی خواهیم که خودبزرگ بین باشیم و دوستانمان رت نصیحت به رعایت اخلاق کنیم . فقط اجتناب از انجام همین یک کار نیاز به شهامت دارد . ما ممکن است بخاطر رشد روحانی ، تعدادی از دوستان خود را از دست بدهیم .
تقریباً همه ما در زندگی تحت شرایطی قرار می گیریم که از ما خواسته می شود که در انجام کاری که از لحاظ اخلاقی ناپسند و قابل سرزنش است شریک شویم یا حداقل در مرد آن سکوت کنیم و اجازه دهیم تا انجام شود .
ممکن است کار تؤام با شهامت این باشد که آشکارا به این مسئله اعتراض کنیم که البته این کار ممکن است پیامدهای شدیدی نیز بهمراه داشته باشد . تصمیم ما در آن لحظه تعیین کننده است و ممکن است برهمه تصمیمات م انتخاب هایی که در اینده و تا آخر عمر خواهیم داشت تأثیر بگذارد .
· آیا هرگز در شرایطی قرار گرفته ام که لازم بوده بخاطر اعتقاداتم بپا خیزم . حتی اگر هزینه شخصی برایم در بر داشته باشد ؟ چگونه عکس العمل نشان دادم ؟ نتایج آن چه بود ؟
اصل روحانی ایمان کمک می کند تا ما بتوانیم اصل روحانی شهامت را تمرین کنیم و در زندگی درستکار باشیم . دیگر نیاز نیست که بخاطر از دست دادن دوستان ، تغییر در روابط یا بالا و پایین شدن زندگی بترسیم ، چون می دانیم تحت حمایت خداوند هستیم . ما ایمان داریم که اگر دوستان قدیم را بخاطر اینکه اعمالشان برای رشد روحانی ما ضرر دارد رها کنیم ، بجایش رواتط تازه با افرادجدیدی که ارزشهای شان مورد قبول ماهست ، برقرار خواهیم کرد . اساساً لازم است ما ایمان داشته باشیم که قدرت اجرای اراده نیروی برترمان به ما داده خواهد شد .
· آیا تاکنون چیزهایی که به آن نیاز دارم به من داده شده است ؟ چه چزهایی در یافت کرده ام ؟
" حرکت به جلو "
تمرین مداوم این قدم بر همه مراحل زندگی مان اثر می گذارد . از طریق تمرین منظم مراقبه متوجه می شویم که قادریم با دقت به مشارکت دیگران در جلسه گوش کنیم . ما برای ساکت کردن افکارمان تجربه کسب می کنیم و قادر خواهیم بود که آنرا در مراحل زندگی بکار گیریم . دیگر آنقدر در اینکه وقتی نوبت به مارسید چه باید بگوییم غرق نخواهیم شد که توانای گوش کردن به دیگران را از دست بدهیم .
ما کم کم شروع می کنیم تا از زندگی خود رضایت داشته باشیم . ما دیگر اضطراری برای کنترل مسائل احساس نمی کنیم . ما تمرکزمان بر روی هدفی والاتر از اهداف شخصی مان است . افسوس و پشیمانی در ما از بین می رود . دیگر دوران اعتیاد فعال مان یک فاجعه یا هدر دادن وقت بنظر نمی رسد زیرا می توانیم این تجربه را در راستای هدف والای بکار گیریم که ان رساندن پیام به معتادان در حال عذات است . در قدم دوازده ما راههای بیشتری برای این کار پیدا می کنیم و در می یابیم که چگونه اصول بهبودی در این راه ضروری است .