2015-05-16، 05:57
هر وقت قصد میکنم از تو ننویسم ...
باران می بارد ...
نغمه ای زمزمه میشود ....
کسی از تو می پرسد :
خاطره ای جان میگیرد ...
و من درکشاکش این نبرد نابرابر همیشه مغلوب میشوم ، و شاید هم کمی بیشتر ...
نبودنت درد میکند ..!!
درست مثل روز اول ، شایدم کمی بیشتر ...
و درناباوری های بی رحمانه ی تمام روزهای نبودنت ...
دستهای خالی ام ..
جای خالی ات ...
نبودنت ....
و این پاهای خسته بی پرسه درد میکند ...
نیکی فیروزکوهی"
باران می بارد ...
نغمه ای زمزمه میشود ....
کسی از تو می پرسد :
خاطره ای جان میگیرد ...
و من درکشاکش این نبرد نابرابر همیشه مغلوب میشوم ، و شاید هم کمی بیشتر ...
نبودنت درد میکند ..!!
درست مثل روز اول ، شایدم کمی بیشتر ...
و درناباوری های بی رحمانه ی تمام روزهای نبودنت ...
دستهای خالی ام ..
جای خالی ات ...
نبودنت ....
و این پاهای خسته بی پرسه درد میکند ...
نیکی فیروزکوهی"
خدا را دوست دارم ....
*********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند ....