2015-01-11، 05:57
به ابوسعيد ابوالخير گفتند: فلاني شاهكار ميكند ، چرا كه قادر است پرواز كند ...
گفت: اينكه مهم نيست ، مگس هم مي پرد ....
گفتند فلاني را چه ميگويي كه روي آب راه ميرود ؟ گفت : اهميتي ندارد ، تكه چوب نيز همين كار را ميكند .
گفتند: پس از نظر شما شاهكار چيست ؟؟.. گفت: اينكه در ميان مردم زندگي كني ولي هيچگاه به كسي زخم زبان نزني ، دروغ نگويي ، كلك نزني و سوء استفاده نكني، اين شاهكار است ...
لازم نيست يكديگر را "تحمل" كنيم ، كافي است همديگر را قضاوت نكنيم ..
لازم نيست براي شادكردن يكديگر تلاش كنيم ، كافي ست بهم آزار نرسانيم ..
لازم نيست ديگران را اصلااح كنيم ، كافي ست به عيوب خود بنگريم ...
حتي لازم نيست يكديگر را دوست داشته باشيم ، فقط كافيست "دشمن" هم نباشيم ...
گفت: اينكه مهم نيست ، مگس هم مي پرد ....
گفتند فلاني را چه ميگويي كه روي آب راه ميرود ؟ گفت : اهميتي ندارد ، تكه چوب نيز همين كار را ميكند .
گفتند: پس از نظر شما شاهكار چيست ؟؟.. گفت: اينكه در ميان مردم زندگي كني ولي هيچگاه به كسي زخم زبان نزني ، دروغ نگويي ، كلك نزني و سوء استفاده نكني، اين شاهكار است ...
لازم نيست يكديگر را "تحمل" كنيم ، كافي است همديگر را قضاوت نكنيم ..
لازم نيست براي شادكردن يكديگر تلاش كنيم ، كافي ست بهم آزار نرسانيم ..
لازم نيست ديگران را اصلااح كنيم ، كافي ست به عيوب خود بنگريم ...
حتي لازم نيست يكديگر را دوست داشته باشيم ، فقط كافيست "دشمن" هم نباشيم ...
خدا را دوست دارم ....
*********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند ....