2014-02-01، 08:34
11 آبان
قسمت دردناك زندگي گذشتهی ما اين بود كه امید خود را برای ادامهی زندگي از دست داده و مجبور بوديم بدون انگيزه با مشكلات و این سرنوشت و زندگی ناخواسته که برخلاف میلمان بود جنگ كنيم. امروز ميدانم كه مشكلات جزئي از زندگي هر روزهام است. مشكلات خود به تنهايي باعث رُشد و تغييرات ما جهت حركت به سمت مسير زندگي جدیدمان ميباشد. امروز با اعتماد به خداوند و بقاور به عملكرد درست، بدون قيد و شرط تسليم ارادهی خداوند ميشوم. ميدانم كه تنها خداوند است، كه خير و صلاح مرا ميخواهد، اوست که مرا مورد حمايت و لطف خود قرار ميدهد! زندگي هر روزهام نشان از ارادهی خداوند و تسليم من به خواس
ت و اراده و قدرت او ميباشد. آيا هنوز هم در پي دلايلي هستم كه چرا بايد به خداوند باور و اعتقاد داشته باشم؟ برای امروز معتقد هستم، كه بيماري من به اندازهی كافي قدرت و توانايي دارد که برخلاف اصول برنامه افکار و رفتارم را تغییر جهت دهم، تا دوباره مرا درگرداب انزوا و تنهايي و بياعتقادي بياندازد. باور به یاری و لطف خداوند با پذيرش و اطمينان كسب ميشود!
ايمان را از درون به جوشش درآورید!
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست