2015-01-08، 12:11
شناخت احساسات
قدم اول در رفع هر مانعی، شناخت وضعیت است. شناختن و تشخیص احساساتی که غالباً با آنها درگیر هستیم یعنی احساسات پایه و متداولی مثل غم، شادی، ترس، عشق و نفرت، یک گام اساسی برای رفع بعضی از مشکلات جسمی به شمار میرود. بنابراین سؤالی که همیشه میتوانید از خود بپرسید این است که «الان چه احساسی دارم»؟ و به آن جواب بدهید. اگر نتوانستید جواب روشنی پیدا کنید، احتمالاً یک جای کار ایراد دارد و باید بیشتر در درون خود عمیق شوید.
متأسفانه اکثر مردم همین مشکل را دارند. نمیتوانند احساسات خود را به درستی تشخیص دهند.
قدم اول در رفع هر مانعی، شناخت وضعیت است. شناختن و تشخیص احساساتی که غالباً با آنها درگیر هستیم یعنی احساسات پایه و متداولی مثل غم، شادی، ترس، عشق و نفرت، یک گام اساسی برای رفع بعضی از مشکلات جسمی به شمار میرود. بنابراین سؤالی که همیشه میتوانید از خود بپرسید این است که «الان چه احساسی دارم»؟ و به آن جواب بدهید. اگر نتوانستید جواب روشنی پیدا کنید، احتمالاً یک جای کار ایراد دارد و باید بیشتر در درون خود عمیق شوید.
متأسفانه اکثر مردم همین مشکل را دارند. نمیتوانند احساسات خود را به درستی تشخیص دهند.
در بیشتر موارد دچار یک نوع کرختی عاطفی هستند؛ ارتباطشان با خودشان قطع شده، درهای ارتباطی را بستهاند. بیاحساس شدهاند یا اینکه فقط عواطفی مثل خشم و اندوه را تجربه میکنند. در حالیکه یک انسان سالم، به تمام احساسات خود از خوشحالی گرفته تا ناراحتی، دسترسی دارد، جلویشان را نمیگیرد و به آنها توجه میکند.اما احساسات پیچیدهاند. این طور نیست که سر و کلهشان پیدا شود و هر وقت خواستیم بروند چون تا عامل ایجاد شدن آنها باشد آنها نیز با ما هستند. و این عامل لزوماً و همیشه بیرونی نیست. بنابراین لازم است ابتدا، و به جای نفی کردنشان، قبول کنیم که وجود دارند، علت وجودشان را بفهمیم و پیامشان را درک کنیم.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s