2013-12-02، 01:04
کهنه فروش داد میزنه چراغ شکسته میخریم….. کفشای پاره میخریم …. اسباب کهنه میخریم ….. بی اختیار دادزدم : کهنه فروش قلب شکسته میخری
نمی دونم گنجشک ها که شبیه هم هستند چه جوری همدیگه رو می شناسن... و نمی دونم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگه منو نمی شناسی
عمری با غم عشقت نشستم ........ به تو پیوستم واز خود گسستم ...... ولیکن سرنوشتم این سه حرف بود ....... تو را دیدم. پرستیدم . شکستم
عشق یعنی حسرتی دریک نگاه عشق یعنی غربتی بی انتها عشق یعنی فرصت اما کوتاه عشق یعنی مرگ اما بی صدا
خیلی ها مترسک رو دوست ندارن چون پرنده ها رو می ترسونن.ولی من دوستش دارم چون تنهایی رو درک میکنه
اگر می دانستی چه قدر دوستت دارم هیچ گاه برای آمدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم