2014-06-01، 10:44
وقتی باران بارید ..
غنچه ای خندید و شکفت ..
باز باران دونه دونه برزمین تشنه بارید ................
باران آمد عشق آمد
زندگی خندید مست ازعشق باران
دل را به دست باران دادم
منتظر بوسه هایت بودم زیر باران رفتم خودرا رها کردم
و به دست باران دادم ..
دلم را به باران سپردم ..
با باران همراه شدم ،
باریدم کاش دلتنگی هایم را باران بشوید
نمی دانم چرا باز دلتنگم
دلتنگی مرا جز بوسه های باران توآرام نمی کند
می خواهم تو باران باشی
میدانی ابر باشد وباران باشد وتو نباشی
دوست ندارم نه دوست ندارم من باران بوسه های تو را می خواهم
من بغض باران ابر دلتنگ رابا صدای دوستت دارم ...
دوست دارم
می خواهم با صدای دوستت دارم
قلب ابر سیاه را بشکافی و بباری
چون سیل بر روی این تن تشنه بباری
نمی بینی زمین احساسم از نبود لمس باران عشقت خشکیده
بیا باجوانه هایی از عشق
بیا من منتظر لمس تو وآغوش تو باران هستم
عشق یعنی فقط بوسه باران ولمس آغوش زمین تشنه باران
[
غنچه ای خندید و شکفت ..
باز باران دونه دونه برزمین تشنه بارید ................
باران آمد عشق آمد
زندگی خندید مست ازعشق باران
دل را به دست باران دادم
منتظر بوسه هایت بودم زیر باران رفتم خودرا رها کردم
و به دست باران دادم ..
دلم را به باران سپردم ..
با باران همراه شدم ،
باریدم کاش دلتنگی هایم را باران بشوید
نمی دانم چرا باز دلتنگم
دلتنگی مرا جز بوسه های باران توآرام نمی کند
می خواهم تو باران باشی
میدانی ابر باشد وباران باشد وتو نباشی
دوست ندارم نه دوست ندارم من باران بوسه های تو را می خواهم
من بغض باران ابر دلتنگ رابا صدای دوستت دارم ...
دوست دارم
می خواهم با صدای دوستت دارم
قلب ابر سیاه را بشکافی و بباری
چون سیل بر روی این تن تشنه بباری
نمی بینی زمین احساسم از نبود لمس باران عشقت خشکیده
بیا باجوانه هایی از عشق
بیا من منتظر لمس تو وآغوش تو باران هستم
عشق یعنی فقط بوسه باران ولمس آغوش زمین تشنه باران
[
"اندکی صبر سحر نزدیک است"