· تا چه حد احساسات دیگران را در روابطم در نظر می گیرم ؟ به اندازه احساس خودم ؟ بیشتر از احساس خودم ؟ کمتر از احساس خودم ؟ یا اصلاً احساسات دیگران را در نظر نمی گیرم ؟

چون تعادلی در شناخت احساسات و بروز انها ندارم در جایی که باید احساسات دیگران را در روابطم در نظر بگیرم احساسات خودم را در نظر می گیرم و برعکس و معمولا به منافع خود فکر می کنم و به احساسات خود پاسخ می دهم و به علت نداشتن ثبات احساسی و عاطفی نداشتن تعادل در بروز احساسات نشناختن روابط رمانتیک و افلاطونی در ک نکردن چایگاه دیگران و عملکرد از روی اجبار خیلی اوقات هم هیچ گونه واکنشی به احساسات دیگران ندارم وهر گاه رابطه ای با نظام باورهای من مغایر باشد هیچ احساس در نظر نمی گیرم البته گاهی هم پیش می اید که احساسات دیرگان را بیشتر از احساسات خودم در نظر می گیرم

45_درموردکسانی که دوستشان دارم وازاحساساتشان نسبت به خودم باخبرم احساساتشان راکمتر درنظرمیگیرم چون خیالم از طرفشون راحته،درموردکسانی که ازمن برتروبالاترندهیچ احساس خوبی ندارم ودرموردکسانی که ازمن پایین ترند به اندازه دلسوزیم به اندازه ترحمم،اما درموردهمدردانم به اندازه خودم،توی روابط جنسی ام بخاطرلذت بردن بیشترخودم، احساسات طرف مقابلم رو بیشتردرنظرمیگیرم واین هم بخاطرحال واحساس خودم است.
غرور،لذت طلبی،خودبزرگ بینی وتأییدطلبی وزندگی بابیماری باعث شده بیشتربه احساسات خودم توجه کنم من درموقعیتهای مختلف ودربرابرافرادمختلف احساسات ورفتارهاوعکس العملهای گوناگونی ازخودم بروزمیدهم که گاهانمیتوانم حتی زیربنای آنهاراشناسایی کنم.
بهترین احساس ما زمانیست که درمسیربهبودی ودرتعادل باشیم.
یادمان باشداحساساتمان درآن واحدممکن است ازخوب به بد ویابالعکس شود.
پاسخ بیشترسوالات قسمت روابط راهی است برای داشتن یک رابطه سالم،رابطه ای بر اساس: صداقت_احترام_اعتماد_درک متقابل

فقط برای امروز سعی میکنم درمسیربهبودی بوده وتعادل نسبی داشته باشم دست ازخودمحوری برداشته تااحساسات دیگران رادرشرایط مختلف بدون هرگونه قضاوتی درنظرداشته وبه آنها احترام بگذارم?