2020-11-08، 08:31
20_هیچوقت نپذیرفتم که یک بیمارم واعتیاددارم همیشه درانکاربودم ومنزوی وگوشه گیر وقبیله برایم یعنی یکنفر ومعمولا باآوردن دلایل بظاهرموجه ولی غیرواقعی رفتاروخطاهایم راتوجیه میکردم وبرای اجتناب ازصداقت وروبرو شدن با خودواقعی ام همه رامحکوم میکردم وهمیشه ودرهمه جا سعی میکردم ازرعب و وحشت استفاده کنم هرگز مسئولیت کارهاواعمالم رابعهده نمیگرفتم وهمیشه بدنبال اشتباهات دیگران بودم ازهمه توقع داشتم اما هیچ توجهی بخودم نداشتم.اصلابه صداقت اعتقادی نداشتم چه باخود وچه بادیگران چون یکسره درتوهم دانایی وتوانایی بودم.
اما امروزه ودر دوران بهبودی اولین قدم درموردصداقت باخودم اعلام پاکیم بود
وبعد بادست برداشتن از خودفریبی ودیگرفریبی باتمرین روشن بینی وراست گویی دست از انکاربرداشتن وترازصداقت گرفتن که امروز چقدرصادق بوده ام بادست برداشتن ازخودخواهی وخودمحوری وخدامحورشدن باخویشتن پذیرشدن ومسئولیت اعمال ورفتارخودم راپذیرفتن بافروتن ومتواضع شدن باپذیرفتن نواقصم وکمک گرفتن ازخداوند برای برطرف شدن آنها واقراری صادقانه داشتن وباتمرین کردن برای داشتن صداقت والگوبرداری ازرفتاروتجربه های دوستان موفق وقدیمی بهبودی مانند راهنمایم ودرآخر بامشورت کردن ودست از احساس دانایی وتوانایی برداشتن وماندن درزیرچتر عجزهایم.?
اما امروزه ودر دوران بهبودی اولین قدم درموردصداقت باخودم اعلام پاکیم بود
وبعد بادست برداشتن از خودفریبی ودیگرفریبی باتمرین روشن بینی وراست گویی دست از انکاربرداشتن وترازصداقت گرفتن که امروز چقدرصادق بوده ام بادست برداشتن ازخودخواهی وخودمحوری وخدامحورشدن باخویشتن پذیرشدن ومسئولیت اعمال ورفتارخودم راپذیرفتن بافروتن ومتواضع شدن باپذیرفتن نواقصم وکمک گرفتن ازخداوند برای برطرف شدن آنها واقراری صادقانه داشتن وباتمرین کردن برای داشتن صداقت والگوبرداری ازرفتاروتجربه های دوستان موفق وقدیمی بهبودی مانند راهنمایم ودرآخر بامشورت کردن ودست از احساس دانایی وتوانایی برداشتن وماندن درزیرچتر عجزهایم.?