2013-11-18، 10:05
16- آيا من وقتي ميخواهم بگويم “نه” ميگويم بله؟ وقتي اين عمل را انجام ميدهم، چه اتفاقي در مورد توانائيهاي من و اداره زندگيم ميافتد؟
|
16- آيا من وقتي ميخواهم بگويم “نه” ميگويم بله؟ وقتي اين عمل را انجام ميدهم، چه اتف
|
2013-11-18، 10:05
16- آيا من وقتي ميخواهم بگويم “نه” ميگويم بله؟ وقتي اين عمل را انجام ميدهم، چه اتفاقي در مورد توانائيهاي من و اداره زندگيم ميافتد؟
سپاس شده توسط: sabor ، NASIB ، sadaf ، mohsen..yazd
2014-07-10، 08:38
من همیشه وقتی درمقابل دیگران بجای نه پاسخ مثبت میدادم چندروزی برای خودم مشغله فکری درست میکردم که چرا نتوانستی نه بگویی چرا ؟چته ؟ وشماتت خودم تا موضوع بعدی که بازهم بله بگویم ودوباره خودم راتحقیر کنم چرا؟ چون تحقیر خودم برایم مهم نبود بلکه رضایت دیگران برایم حرف اول رامیزد چر؟ بازهم برای اینکه من ترس از قضاوت دیگران وطرد شدن از طرف آنان چرا که من یک آدم ناتکمیل بودم وباتایید دیگران تکمیل میشدم وقادر به ادامه حیات بودم من دردرون خودم حس خود کم بینی داشتم وبه این سان تکمیل میشدم ولی این تکامل من باتایید دیگران هم زمان زیادی طول نمی کشید زیرا از حس بدی که دروجودم میامد اون تضاد درونی وخشم ازخود باعث تلاشی درونی من میشد واز من آدم ناآرامی می ساخت که زبانی جز فریاد نمی شناخت وهمه وهمه باعث خسارت به دیگران ویک چرخه بیماربود احساس شرم٬ پشیمانی٬ ترس ٬ خشم و دوباره حقارت وعدم اعتماد به نفس ودلاک خود از همه چیز وهمه کس مخفی شدن .من امروز به خواست خدا قدم درراه بهبودی گذاشتم وبابرنامه روز به روز قدمها م محکمتر و مطمئن تر میشه خداراشکرمیکنم که امروزبرنامه رادارم راهنمام رادارم ودوستان بهبودی را.
سپاس شده توسط: NASIB ، sadaf ، mehdiast ، mohsen..yazd
2015-01-09، 09:01
گاها" به من احساس گناه دست میداد که به جای نه بله و یا برعکس جواب داده ام چون میترسیدم قضاوت شوم .چون دل و زبانم یکی نبود احساس بدی به من دست میداد .چون میترسیدم تائید نشوم . چون با ترسهایم زندگی میکردم . اعتماد به نفس نداشتم. ویا اینکه مورد خشم و غضب خداوند قرار گیرم . با اینکه تمام این موارد برخلاف میل باطنی ام بود وای که چقدر میترسیدم. با ورود به جلسات و یادگیری و اگاهیهای لازم و بدست اوردن اعتماد به نفس و تشخیص اینکه کجا نه و کجا بله بگویم ارامش فکری را برای خودم جذب میکنم . احساس میکنم به توانمندی خاص میرسم البته در جهت مثبت.امروز سعی میکنم که با احساساتم تصمیم نگیرم و از منطق کمک گرفته . از بیماری شک و دودلی دور شوم و مشورت بگیرم.نترسم چون ترس هم مرا وهم زندگی ام را فلج میکند و سعی نمایم فکر کنم و دنبال یک جواب منطقی باشم . سعی میکنم دروغ نگویم که بخواهم خود را توصیف کنم. روی خود کار میکنم و شهامت پیدا کنم که براساس نیازهای خود بله و نه بگویم وخداوند را همیشه همراه خود ببینم.
سپاس شده توسط: mohsen..yazd ، sepahrad ، sadaf
|
|
موضوعهای مشابه… | |||||
موضوع | نویسنده | پاسخ | بازدید | آخرین ارسال | |
20- وقتي تنها هستم، چه احساسي دارم؟ | mehdiast | 3 | 5,396 |
2015-01-09، 09:37 آخرین ارسال: سما |
|
5- براي اين كه به آن چيزي كه ميخواهم و يا نياز دارم، برسم، از چه راههايي استفاده مي | mehdiast | 3 | 2,235 |
2015-01-08، 07:31 آخرین ارسال: سما |
|
18- وقتي زندگي من خوب پيش ميرود، “يا به آرامي ميگذرد”، من چه احساسي دارم؟ آيا به طو | mehdiast | 3 | 3,380 |
2015-01-04، 04:32 آخرین ارسال: میترا |
|
6- وقتي كه شخص الكلي آنطور كه ميخواهم نيست، و از پذيرفتن آن امتناع ميكند، چه احساسي | mehdiast | 2 | 2,208 |
2014-08-12، 01:49 آخرین ارسال: sara65 |