2013-10-16، 02:24
-چرا به این نتیجه رسیده ایم که رهایی از هر گونه رابطه ی جنسی (با خود) جزئی ضروری از هوشیاری جنسی است؟
برای من خود ارضائی به معنای فرار از واقعیت است ومثل یک داروی مخدر روان گردان و روحیه گردان عمل می کند.
در من این فرار به دو شکل بود :در ابتدا خود ارضائی جنبه ی ذهنی نداشت .این احساس فیزیکی منجر به دخالی شدن ذهن من و بناه بردن به خلوتگاهی شدکه در ان از فکر و اندیشه دور بودم.
من همه ارتباطم را با با دنیا ،دیگران و خودم از دست می دادم .
با این کار از اضطرابهای درونی و محیطی فرار می کردم و راه نفوذ غم را بر خود می بستم.
ولی خیلی طول نکشید که بلاخره خود ارضائی به صورت دوم در امد ومن به طور دائمی بوسیله تصورات کنترل می شدم واز تصاویر شهوت انگیز استفاده می کردم و ذهنمئ را با یک شریک جنسی مجازی رابطه برقرار می کردم .
این نوع دوم خلا عاطف مرا بر می کرد و جایگزین روابط من می شد
.نمی دانستم که بر قرار کردن رابطه جنسی با شخصی در درون خودم ،باعث می شود که از خودم جدا شوم .
هر دو نوع خود ارضائی چه با عکسها وچه بدون انها راهی برای فرار از خودم بود .هر بار که این عمل را انجام می دادم بیشتر خودم را از همه جدا می دیدمو از تنهایی خود وحشت می کردم .این یکی از نشانه های اعتیاد جنسی ماست .
(من داشتم به ارامی خودم را از دست می دادم)
به عنوان یک بزرگسال (در این زمان ازدواج کرده بودم و روابط نامشروع، داشتم)
تمایلات و اعمال شهوت الود را در ذهن وقلب خود تقویت می کردم.بنابراین همه ی مشخصه های یک رفتار بیمارگونه ی جنسی در خود ارضائی های من وجود داشت:
تغییر روحیه دور شدن واز دست دادن خود .خود ارضائی برای من حضور یک شریک جنسی صرفا شکلی دیگر از خود ارضایی است.
با هر بار خود ارضائی یک بار دیگر جریانی اغاز می شود که نمی توانم ان را کنترل و متوقف کنم درس مثل الکلی هایی که با نوشیدن اولین لیوان مست شده و دیگر نمی توانندخوردن را متوقف کنند
اولی فکر شهوت الود مشابه اولین لیوان مشروب عمل می کند
شهوت مثل یک ماده ی مواد مخدر در خون من عمل می کند و مرا وادار به خود ارضائی میکند .من این جمله درا در AAشنیده بودم :که خوردن مشروب اخرین کاری است که من در یک لغزش انجام می دهم .
خود ارضائئی یک نتیجه است و شهوت مسئله ی اصلی و بنهان است
--*خدا را شکر که علاجی برای هر دوی ایتها وجود دارد*--
برای من خود ارضائی به معنای فرار از واقعیت است ومثل یک داروی مخدر روان گردان و روحیه گردان عمل می کند.
در من این فرار به دو شکل بود :در ابتدا خود ارضائی جنبه ی ذهنی نداشت .این احساس فیزیکی منجر به دخالی شدن ذهن من و بناه بردن به خلوتگاهی شدکه در ان از فکر و اندیشه دور بودم.
من همه ارتباطم را با با دنیا ،دیگران و خودم از دست می دادم .
با این کار از اضطرابهای درونی و محیطی فرار می کردم و راه نفوذ غم را بر خود می بستم.
ولی خیلی طول نکشید که بلاخره خود ارضائی به صورت دوم در امد ومن به طور دائمی بوسیله تصورات کنترل می شدم واز تصاویر شهوت انگیز استفاده می کردم و ذهنمئ را با یک شریک جنسی مجازی رابطه برقرار می کردم .
این نوع دوم خلا عاطف مرا بر می کرد و جایگزین روابط من می شد
.نمی دانستم که بر قرار کردن رابطه جنسی با شخصی در درون خودم ،باعث می شود که از خودم جدا شوم .
هر دو نوع خود ارضائی چه با عکسها وچه بدون انها راهی برای فرار از خودم بود .هر بار که این عمل را انجام می دادم بیشتر خودم را از همه جدا می دیدمو از تنهایی خود وحشت می کردم .این یکی از نشانه های اعتیاد جنسی ماست .
(من داشتم به ارامی خودم را از دست می دادم)
به عنوان یک بزرگسال (در این زمان ازدواج کرده بودم و روابط نامشروع، داشتم)
تمایلات و اعمال شهوت الود را در ذهن وقلب خود تقویت می کردم.بنابراین همه ی مشخصه های یک رفتار بیمارگونه ی جنسی در خود ارضائی های من وجود داشت:
تغییر روحیه دور شدن واز دست دادن خود .خود ارضائی برای من حضور یک شریک جنسی صرفا شکلی دیگر از خود ارضایی است.
با هر بار خود ارضائی یک بار دیگر جریانی اغاز می شود که نمی توانم ان را کنترل و متوقف کنم درس مثل الکلی هایی که با نوشیدن اولین لیوان مست شده و دیگر نمی توانندخوردن را متوقف کنند
اولی فکر شهوت الود مشابه اولین لیوان مشروب عمل می کند
شهوت مثل یک ماده ی مواد مخدر در خون من عمل می کند و مرا وادار به خود ارضائی میکند .من این جمله درا در AAشنیده بودم :که خوردن مشروب اخرین کاری است که من در یک لغزش انجام می دهم .
خود ارضائئی یک نتیجه است و شهوت مسئله ی اصلی و بنهان است
--*خدا را شکر که علاجی برای هر دوی ایتها وجود دارد*--