2014-01-13، 01:19
در رابطه با هدف گروهی ما، فقط یک مرجع نهایی وجود دارد و آن خدایی مهربان است که خود را در وجدان گروه بیان میکند، رهبران ما خدمتگزاران مورد اعتماد ما هستند و بر ما حکومت نمیکنند.
سنت دوّم به ما یادآور میشود که نیرویبرتری مهربان وجود دارد که بزرگتر از افراد، گروه و یا خدمتگزاران مورد اعتماد است، این سنت با آشنایی اینکه مسیر ما از کجا شروع میشود، (سر منشأ خود را پیدا ميکنیم) به ما اجازه میدهد فروتنی و تواضع برنامهاي روحاني را تجربه کنیم.
این سنت به ما میگوید که هیچ کس گروه را هدایت نمیکند، صاحب جلسات نيست، طرحی برای گروه نمیریزد یا پرسشهای گروه را پاسخ نمیدهد.
فرایند هرروزهي وجدان گروه در روابط بين ما اعضاي گروه به ما امنیت میدهد.
بدون مکالمهی متقابل، بحث کردن یا خجالت کشیدن، درگير شدن و شرمندگي میخواهیم حقیقت را بگوییم و عقاید دیگران را نیز بشنویم و نتیجه را رها کنیم، ما به آنچه كه گفته میشود با دقت و علاقه گوش میدهیم و توجهی به گویندهی آن نداریم، میدانیم که میتوانیم كاملاً از خودمان مراقبت کنیم و میتوانیم احساسات آسیبپذیری خود را شناسايي و تجربه کنیم، این فرصت به ما داده شده که بگوییم ما ذهن و رفتارها و عادتهاي خود را تغییر دادهایم، ما میتوانیم تفکر سیاه و سفید و منفيبافي و نااميدي را نیز رها کنیم، تفکری مثل: «من درست میگويم تو غلط میگويی»، «من باید همهی پاسخها را داشته باشم»، «من فقط بلد هستم» با دانستن این که اعضاي گروه فقط میتوانند از جایگاهشان در بهبودی صحبت کنند، ما نیز تلاش میکنیم از غيبت و قضاوت راجع به دیگری بپرهیزیم.
ما معتقدیم با اينکه رو به پیشرفت هستیم، ولي کامل نیستیم، ما به نتیجهی راي وجدان گروه احترام میگذاریم.
ما وجدان گروه را به عنوان مرجع نهایی میپذیریم.
سنت دو میگوید، نیرویبرتر به گونهای ممکن در فضای گروه مشارکت میکند و خود را نشان میدهد، با کارکرد سنت دو، از خودخواهیها دست بر میداریم و فروتنی را تمرین میکنیم.
به خدمتگزاران اعتماد میکنیم، ما به گروه خط نمیدهیم، بلکه از مسیری که انجمن برایمان تعریف کرده تبعیت میکنیم و مسائل و غرايض شخصی خود را کنار میگذاریم، به شور و راي وجدان گروه اعتماد میکنیم و به یاد میآوریم مجبور نیستیم که چیزهایی که پذیرفتیم را دوست داشته باشیم.
صرف نظر از درک اینکه خدمتگزار مورد اعتماد بودن یعنی چه، سنت دو، ساختار برنامه را این چنین تعریف میکند.
*- یک نیروی برتر مهربان
*- وجدان گروه
*- خدمتگزاران مورد اعتماد
ساختار سنت دو اتحاد و یگانگی را برای ما به ارمغان میآورد و ما با اتحاد به یگانگی میرسیم، در تفکر قبلي، ما مجبور بودیم پاسخ همهی پرسشها را حتي نادانسته بدهیم، حتی قبل از این که سؤالی پرسیده شود.
امروز که روی برنامه کار ميکنیم، یاد میگیریم هدف خود از بازگو کردن چیزی را انتخاب کنیم، نه این که فوراً واکنش نشان دهیم.
بهتر است که مسائل برنامه به ترتیب خاصی به رأی وجدان گروه گذاشته شود، یعنی در جلسات محلی مطرح شود و اگر لازم بود در جلسات ناحیه و منطقه یا حتی سطح جهانی مطرح شود.
به عنوان خدمتگزار صادق باید بدانیم که صبر کردن برای گروه مفید است.
این امر به اعضاء اجازه میدهد زمانی برای مراقبه پیدا کنند و قبل از اینکه به تصمیم برسند، با نیرویبرتر ارتباط برقرار کنند از او راهنمایی و راهكار بگیرند.
امّا مسائل بسیاری نیز وجود دارند که به یک تصمیمگيري فوری نیاز دارند.
در هر موقيتي یک تصمیم متقابل گرفته میشود، حتي اگر اين تصميم اشتباه باشد، بنابراین همهی اعضا فرصت دارند نظر خود یا گروه خود را بدون واهمه بیان کنند، این امر باعث میشود نیرویبرتر در قالب وجدان گروهي برای همهی سطوح انجمن کار کند.
سنت دوّم به ما یادآور میشود که نیرویبرتری مهربان وجود دارد که بزرگتر از افراد، گروه و یا خدمتگزاران مورد اعتماد است، این سنت با آشنایی اینکه مسیر ما از کجا شروع میشود، (سر منشأ خود را پیدا ميکنیم) به ما اجازه میدهد فروتنی و تواضع برنامهاي روحاني را تجربه کنیم.
این سنت به ما میگوید که هیچ کس گروه را هدایت نمیکند، صاحب جلسات نيست، طرحی برای گروه نمیریزد یا پرسشهای گروه را پاسخ نمیدهد.
فرایند هرروزهي وجدان گروه در روابط بين ما اعضاي گروه به ما امنیت میدهد.
بدون مکالمهی متقابل، بحث کردن یا خجالت کشیدن، درگير شدن و شرمندگي میخواهیم حقیقت را بگوییم و عقاید دیگران را نیز بشنویم و نتیجه را رها کنیم، ما به آنچه كه گفته میشود با دقت و علاقه گوش میدهیم و توجهی به گویندهی آن نداریم، میدانیم که میتوانیم كاملاً از خودمان مراقبت کنیم و میتوانیم احساسات آسیبپذیری خود را شناسايي و تجربه کنیم، این فرصت به ما داده شده که بگوییم ما ذهن و رفتارها و عادتهاي خود را تغییر دادهایم، ما میتوانیم تفکر سیاه و سفید و منفيبافي و نااميدي را نیز رها کنیم، تفکری مثل: «من درست میگويم تو غلط میگويی»، «من باید همهی پاسخها را داشته باشم»، «من فقط بلد هستم» با دانستن این که اعضاي گروه فقط میتوانند از جایگاهشان در بهبودی صحبت کنند، ما نیز تلاش میکنیم از غيبت و قضاوت راجع به دیگری بپرهیزیم.
ما معتقدیم با اينکه رو به پیشرفت هستیم، ولي کامل نیستیم، ما به نتیجهی راي وجدان گروه احترام میگذاریم.
ما وجدان گروه را به عنوان مرجع نهایی میپذیریم.
سنت دو میگوید، نیرویبرتر به گونهای ممکن در فضای گروه مشارکت میکند و خود را نشان میدهد، با کارکرد سنت دو، از خودخواهیها دست بر میداریم و فروتنی را تمرین میکنیم.
به خدمتگزاران اعتماد میکنیم، ما به گروه خط نمیدهیم، بلکه از مسیری که انجمن برایمان تعریف کرده تبعیت میکنیم و مسائل و غرايض شخصی خود را کنار میگذاریم، به شور و راي وجدان گروه اعتماد میکنیم و به یاد میآوریم مجبور نیستیم که چیزهایی که پذیرفتیم را دوست داشته باشیم.
صرف نظر از درک اینکه خدمتگزار مورد اعتماد بودن یعنی چه، سنت دو، ساختار برنامه را این چنین تعریف میکند.
*- یک نیروی برتر مهربان
*- وجدان گروه
*- خدمتگزاران مورد اعتماد
ساختار سنت دو اتحاد و یگانگی را برای ما به ارمغان میآورد و ما با اتحاد به یگانگی میرسیم، در تفکر قبلي، ما مجبور بودیم پاسخ همهی پرسشها را حتي نادانسته بدهیم، حتی قبل از این که سؤالی پرسیده شود.
امروز که روی برنامه کار ميکنیم، یاد میگیریم هدف خود از بازگو کردن چیزی را انتخاب کنیم، نه این که فوراً واکنش نشان دهیم.
بهتر است که مسائل برنامه به ترتیب خاصی به رأی وجدان گروه گذاشته شود، یعنی در جلسات محلی مطرح شود و اگر لازم بود در جلسات ناحیه و منطقه یا حتی سطح جهانی مطرح شود.
به عنوان خدمتگزار صادق باید بدانیم که صبر کردن برای گروه مفید است.
این امر به اعضاء اجازه میدهد زمانی برای مراقبه پیدا کنند و قبل از اینکه به تصمیم برسند، با نیرویبرتر ارتباط برقرار کنند از او راهنمایی و راهكار بگیرند.
امّا مسائل بسیاری نیز وجود دارند که به یک تصمیمگيري فوری نیاز دارند.
در هر موقيتي یک تصمیم متقابل گرفته میشود، حتي اگر اين تصميم اشتباه باشد، بنابراین همهی اعضا فرصت دارند نظر خود یا گروه خود را بدون واهمه بیان کنند، این امر باعث میشود نیرویبرتر در قالب وجدان گروهي برای همهی سطوح انجمن کار کند.